کتاب|

عمومی|

زندگینامه و سفرنامه

درباره‌ی کتاب مردنانتشارات سخن منتشر کرد:حدود دو سال پیش،از اینترنت،داروی اتانازی چینی خریدم.می‌توانی این‌گونه تهیه‌اش کنی،یا می‌توانی به مکزیک یا پرو سفر کنی و بدون نسخه از دامپزشک بخری‌اش.ظاهرا فقط کافی‌ست بگویی باید اسب بیمارت را خلاص کنی و هرقدر بخواهی به تو می‌فروشند.بعد هم می‌توانی آن را توی اتاقت در هتلی واقع در شهر لیمای پرو بنوشی،و زحمات حمل و نقل جسدت به شهر و دیارت را بیندازی گردن خانواده‌ات، یا دارو را توی چمدانت جاساز کنی تا بعدا از آن برای استفاده بکنی.قصد نداشتم دارو را بی‌درنگ مصرف کنم و حال و روز خوشی هم نداشتم که آن همه راه تا جنوب آمریکا بکوبم،پس رفتم سراغ خرید اینترنتی از چین…
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
2 سال پیش
4بهخوان
مشکل وهم این است که همیشه فکر می‌کنیم می‌دانیم زندگیِ نکرده قرار بوده چگونه باشد. و همیشه هم حتماً نسخه‌ی بهتری از زندگی واقعی ماست. آن زندگیِ دیگر با ارزش‌تر و هدف‌دارتر است و به‌طرز غیرممکن عاری از شکست و اتفاقات ناگوار. این شکاف بین رؤیا و واقعیت گه‌گاه موجب بروز نارضایتی‌های عمیق می‌شود. اما من دیگر اسیر بی‌قراری نیستم. حالا زندگی‌ام را تنها زندگی ممکن خود می‌بینم که یکتایی و فردیت خاص خود را دارد. حسرت زندگیِ منِ دیگر را خوردن، آن‌که بنا داشت در پاریس بماند، یا آن‌که قرار بود استاد قانون اساسی نیوساث‌وِلز شود، نهایت نا‌بخردی است. ××× صفحات ۵۰ و ۵۱
1 سال پیش
5بهخوان
آنقدر همیشه مرگ برایم مبهم، عجیب و عظیم است که از خواندن چنین کتاب‌هایی فرار میکنم‌. پس، ممنونم رعنا که "مردن" رو پیشنهاد کردی. کری تیلر از روزهای سرطان، پیش از مرگ‌ و گذشته‌اش می‌نویسد. کلمات و جملاتی از عمق جان که فقط از زبان کسی جاری می‌شود که چنین ملاقات نزدیکی با مرگ داشته باشد. این روز‌ها، دوری و جدایی را تجربه می‌‌کنم. تجربه‌ای نزدیک به سوگ که باعث شده، بخشی از معنای زندگی‌ام را گم کنم. هرچند که در سوگ دیگر امیدی به بازگشت نیست. عکس انتهای کتاب دلم را برد:")
10 ماه پیش
4بهخوان
"به محض تولد، مردمان آغاز می‌شد." مردن: داستان یک زندگی کری تیلر نویسنده ی استرالیایی که با سرطان پیشرفته ای دست و پنجه نرم میکرد این کتاب رو قبل از مرگش نوشت تابتونه مرگ رو برای خودش تحمل پذیر بکنه. از مرگ صبحت کردن هیچوقت برای کسی آسون نیست. مخصوصا برای کسانی - مثل همین نویسنده- که بین لبه ی تیغ زندگی و مردن گیر میکنند و زندگی‌شون به یک "نمیدانم" بزرگ تبدیل میشه. چون هیچکس از بعدش خبر نداره. که اگه بری چه بلایی سر خونه ت میاد، بچهات و همسرت وتمام کسایی که دوسشون داشتی بعد از رفتنت چیکار میکنن؟ چجوری بامرگت کنار میان؟ توی این کتاب کری از خیلی چیزها حرف میزنه. از ترس‌هاش،، اعتقاداتش، مادر و پدرش، برادری که سال تا سال نمی‌بینه و از همسر و بچه‌هاش، از همه چیز.