دربارهی کتاب الفبای قطعه ای از جهنمزمانی كه دودها مثل پرندگان مزاحمی از در و پنجره بیرون رفتند گربه كوچك را دیدم كه روی مبل نشسته چیزی را به نیش گرفته بود پیش رفتم و از دیدن آنچه در دهانش بود از ته دل نعره زدم گیره سر زنم بود...پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه