کتاب|

عمومی|

داستان|

ایران

پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
1 سال پیش
3بهخوان
روایتی مهیب از «مرگ» وقتی داستان «روز اول‌ قبر» را خواندم، تا دو داستانِ بعدی را نفهمیدم چه شد و چه گذشت. چون فکرم هنوز اطراف «مرگ» و درد دل پیرمردِ داستانِ قبل چرخ می‌خورد. داستانی که اگر کسی‌ بخواندش، با خودش می‌گوید: «نکنه من هم همین الآن بمیرم...» و دلش می‌تپد و به نفس‌نفس می‌افتد. این اثر تا الآن یکی از بهترین داستان‌هایی بوده که از چوبک خوانده‌ام. اما داستان‌های دیگر؛ دو داستان دیگر این مجموعه هم با مضمون «مرگ» بود. اصلا انگاری سایه‌ی مرگ افتاده بود روی داستان و نمی‌گذاشت خواننده از متن چشم بردارد، مبادا حواسش پرت شود و عزرائیل کاری کند که نباید. دو داستانِ مینی‌مال نمادین با شخصیت گرگ هم داشت. برداشت من این بود که نویسنده می‌خواست به خواننده بفهماند که «انسان‌ها بعضی وقت‌ها از گرگ هم بدتر می‌شوند.» و در آخر هم یک‌ نمایشنامه آورده بود با نام «هفخط». با نمایشنامه‌ای که در مجموعه قبلی چوبک خوانده بودم، منتظر یک شاهکار بودم. اما نمایشنامه‌ی دلچسبی نبود. انگاری بی‌مزه بود.
8 ماه پیش
2.5بهخوان
مجموعه ای بود از ۱۰ داستان کوتاه و در پایان یک نیمچه نمایشنامه . داستان ها ساده و روان بود ، چند تایی با مضمون و پایان مرگ بودند . یکی از داستان ها برایم مبهم بود و چیزی نفهمیدم ._یک چیز خاکستری - نمایشنامه هم در مقایسه با نمایشنامه های غیر ایرانی که خوانده بودم چنگی به دل نمیزد . فکر میکنم خواندن و لذت بردن از نوشته های چوبک مختص همان زمانی هستند که نوشته شده اند چراکه رمان و داستان های فارسی تازه در اوج و شکل گیری بوده است . چون بعد از اینها پیشرفت های چشمگیری را در آثار دیگر نویسنده ها داشته ایم .
1 ماه پیش
1بهخوان
. نثر شیرین ولی سمت و سوی داستان‌‌ها خیلی مصنوعی و برنامه‌ریزی شده. .