یه آدمایی تو زندگی هستن که بخشی از وجودشون رو تو ما جا میذارن، یه لحظاتی رو باهاشون میگذرونی که تا ابد ته قلبت موندگار میشن... کلمنتین واسه من چنین شخصیتیه.
تو یه نمایشگاه کتابی حول و حوش ۹ سالگی، کلمنتین رو دیدم و از همون عکس روی جلدش عاشقش شدم. یه دختر با موهای قرمزِ کوتاه و نگاه بازیگوش و مهربون. بعد از اون کلمنتین شد یکی از بهترین دوستام. انقدر خوندمش و همه جا با خودم بردم که برعکس بقیه کتابام که نسبتاً تر و تمیزن، رو این کتاب کلی آب و غذا ریخته 😅😂
هنوز که هنوزه بعضی وقتا که از خودم یا آدمای دور و برم خسته میشم، حس میکنم کلمنتینِ مهربون و شاد با اون روحیه حساس و نکتهسنجش درکم میکنه. کاشکی تو واقعیت همو میدیدیم نارنگیِ خوشمزه من.
پ.ن: کلمنتین (Clementine) یه نوع نارنگیه :)