کتاب|

عمومی|

داستان|

ایران

درباره‌ی کتاب ماجرای یک کنسرتانتشارات پایتخت منتشر کرد:باید حتما یه پسر 27 ساله باشی تا بفهمی دقیقا از چه سنی دارم حرف می زنم. شاید بیشتر پسرا این سن و تجربه کرده باشن و با شرایط خاص خودشون این سن و گذرونده باشن اما من توی این سن تازه سربازیم تموم شده بود و کلی کار نکرده داشتم و کلی رویا و آرزو توی سرم جا خوش کرده بود یه جورایی هم داشت خاک می خورد اما مطمئن بودم یه روزی وقت خونه تکونی میرسه و باید به آرزوهام جامه عمل بپوشونم.مثل روز اول سربازی که نمی دونی قراره چی کار کنی و چه اتفاقایی قراره برات بیفته روز آخرشم درست مثل روز اولشه با این تفاوت که الان من دقیقاجایی وایستاده بودم که دو سال پیش بهش فکر می کردم اما حالا که توی این شرایط قرار گرفتم کلی سوال برام پیش اومده بود که قراره چه اتفاقی برام بیفته و قراره دست تقدیر چه روزایی رو برام رقم بزنه اما وقتی از کاری که داری انجام میدی مطمئن باشی دلیلی برای شک کردن وجود نداره.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه