کتاب|

عمومی|

سایر|

طنز

درباره‌ی کتاب بوطیقای جهالت«بوطیقای جهالت (گرفتاری‌هایی که آدمیزاد با خودش، دیگری و جهان دارد)» کتابی به قلم حمیدرضا ابک (-۱۳۵۳) است. در مقدمه نویسنده می‌خوانید: این یک کتاب نیست. یعنی مطالبش به نیت تدوین کتاب نگاشته نشده‌اند؛ یادداشت‌هایی پراکنده‌اند که مهم‌ترین وجه مشترکشان این است که یک نفر تمامشان را نوشته؛ فقط همین. راستی، یک وجه مشترک دیگر هم دارند. همه این یادداشت‌ها با گوشی تلفن همراه نوشته شده‌اند؛ نه قلمی، نه کاغذی، و نه حتی رایانه‌ای. درواقع بیشترین نقش را در تولید این مجموعه، دو انگشت شستی داشته‌اند که شب‌ها روی صفحه همین گوشی‌ای می‌لولیده‌اند که مقدمه کتاب قرار است با آن نوشته شود. به تعبیر دیگر، تمام این مطالب، نوشته‌های بعد از دوران روزنامه‌نگاری نویسنده‌اند. نوشته‌های دوران بازنشستگی، دورانی که دیگر نه تحریریه‌ای برای نویسنده باقی مانده بود، نه تایپیست و ویراستاری و نه رفیقی که قبل از انتشار بدهی مطلبت را بخواند و گوشه‌هایش را سوهان بزند و نه راستش حتی آرمانی که به خاطرش بخواهی تخته‌سنگی را از این‌سو به آن‌سویش بگردانی. دوران لمیدن روی کاناپه قهوه‌ای و چای نوشیدن و رها شدن در حسرت روزگاری که بود، یا روزگاری که ما خاطره‌اش را برای خودمان آراسته‌ایم تا شرمسار امروزمان نباشیم. دوران آغاز «نمی‌دانم» ها. دوران رنگ باختن تمام پاسخ‌هایی که زمانی گمان می‌کرده‌ای برای پرسش‌هایت داشته‌ای. دوران درک اهمیت بنیادین نقش «جهل». هیچ‌کدام از این نوشته‌ها اول‌بار در هیچ روزنامه یا مجله‌ای منتشر نشده‌اند. شما اگر آن‌ها را دیده‌اید، به این دلیل بوده که پس از انتشارشان در فضای مجازی دوستان لطف کرده‌اند و در رسانه‌هایشان بازنشرش کرده‌اند. بخش کوتاهی از کتاب: «غیاب» صوری، چیزی نیست جز فوران «حضور». هرچه بیشتر برای فراموشی تلاش کنی، بیشتر خودش را تحمیل می‌کند. هرچه دورتر شوی نزدیک‌تر شده‌ای. این «وجود عدمی»، شدتی بسیار بیشتر و طاقت‌فرساتر از آن فراموشی دستوری دارد. در واقع «او» هرچه بیشتر «نیست»، بیشتر «هست». هرچه بیشتر انکار می‌شود، بیشتر جان می‌گیرد. چه‌کسی دستور فراموشی را صادر می‌کند؟
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه