این کتاب را امروز چندنوبت و در هر نوبت چندبار با پناه خواندیم!
اول داستان را روخوانی کردم و پناه گوش داد و تصاویر را نگاه کرد.
بار بعد دنبال فیل و زرافه و توپ و نینی و ... گشتیم در تصاویر.
دفعهی بعد جزئیات بیشتری از تصاویر را بررسی کردیم.
و هی هربار داستان را گفتم و گفتم.
آنجا کیف کردم که از بار اول، پناه با جریان داستان پیش آمد و درست جایی که فیل پیدا شد، او یک قدم از من جلوتر ورق زد و با ذوق گفت: فیل!
و هی دست زدیم و هورا کشیدیم که پناه فیل را پیدا کرده است.
پیرنگ ساده و بدون پیچیدگی اثر جالب بود. من نقص بزرگ را در منفعل بودن کاراکتر بچه ندیدم، چون او منفعل نبود. نقص را در پیدا شدن ناگهانی فیل دیدم. برگشتن فیل، هلو برو تو گلویی بود که تمام تلاشهای قبل از رخدادنش را بیمعنی میکرد.
7 ماه پیش
2.5بهخوان
فیل قرمز از تابلوی اتاق پسرک گم شده و پسرک همه جا دنبال او میگردد تا اینکه فیل گِلی و کثیف به خانه برمیگردد. اما خواننده نمیفهمد فیل کجا رفته و اصلا چرا رفته و چطوری برگشته ؟؟