هدف اصلی کتاب حاضر فراخواندن مخاطبان به بازنگری در فرآیند طراحی است. رضاسیروس صبری که دانشآموخته، مدرس و پژوهشگر معماری، شهرسازی و طراحی شهری در مقاطع مختلف و در ایران، اروپا و آمریکاست، هرچند که در این کتاب طراحی را مستقلا و بسیار ریشهای مورد بحث قرار میدهد ولی در اکثر مواقع آن را در پیوند با معماری توضیح میدهد.
از نقدهای جدی صبری به معماری کشورمان نگاه ساده و سهلانگارانه به طراحی است. حال آنکه از نظر این نویسنده طراحی حیطهای میاندانشی و پیچیده است که نیازمند عمیق نگاه کردن است. مهارتی که معماران عموما آن را لازم نمیدانند. او این عدم توجه را عاملی آسیبزا میپندارد و معتقد است به کیفیت زندگی در سکونتگاههایمان صدمه وارد شده است.
به گفته صبری طراحان با ارائه طرح نحوهای خاص از زندگی را پیشنهاد میدهند. کیفیت این زندگی مرهون توجهی است که طراح با پدیده داشته. بنابراین طراح و معمار لازم است که نگاه عمیق به پدیدهها را بیاموزند.
او با مثالی از مواجهه خود را شاگردان کریستوفر الکساندر ما را به این فکر وادار میکند که اطلاعات محیط به سادگی در معرض دید ما قرار نمیگیرند. شاگردان الکساندر در حالیکه از دانشکده بیرون میآیند دستهای یکدیگر را گرفتهاند و همگی به جز نفر اول و آخر چشمهای خود را بستهاند. استاد به آنها را با این شرایط به شهر میفرستد تا تمرین کنند برداشت محیطی از سایر حواسشان را ثبت کنند.
در ادامه او با ارائه تعاریف متفاوت از اساتید طراحی، با مطرح کردن میاندانشی بودن این مدیوم، ارتباط اسطورهها با آن، فرآیند کشف در طراحی، ذهن طراحانه و زمان در طراحی به بحث پیرامون این واژه میپردازد.