کتاب|

عمومی|

داستان|

عرب

درباره‌ی کتاب کوچهانتشارات شادان منتشر کرد: وقتی تو آمدی شبیه به آدم‌های بی‌پشت و پناهی بودم که با کوچک‌ترین نسیمی آماده شکستن هستند. اگرچه هیچ‌گاه نخواستی تا سخنی از عشق بر زبان آوری اما یک حس، شاید حسی زنانه به من از نگاه و حمایت‌هایت می‌فهماند که این غرور شاید ناخواسته دیواری است میان قلب و زبان تو حتی امروز که یک حادثه تو را تا مرز نبودن برده است بیش‌تر از قبل احساس می‌کنم که پشیمانم پشیمان از نگفتن پشیمان از قدم نگذاشتن در کوچه‌ای که به عشق منتهی می‌شود و بن‌بستی ندارد
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
کتاب های دیگر منیر مهریزی مقدممشاهده همه