دربارهی کتاب سی و پنجم ماه مه: کنراد با اسب به سوی دریای جنوب می تازد
روز سی و پنجم ماه مه، عمو رینگل هوت و برادر زاده اش کنراد، با اتفاق های عجیب و غریبی روبه رو می شوند. اگر وقایع آن روز فقط یک هفته زودتر رخ می داد، بدون شک آن ها فکر می کردند که لااقل دو سه تا از سیم هایشان قاطی کرده اند. اما روز سی و پنجم ماه مه، انسان باید آماده دیدن اعجاب انگیز ترین پدیده ها باشد...
پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
کتابی که در کودکی خوندم و خاطرات محوش مثل تهمزه یه شیرینی خوشمزه لای دندونا برام مونده بود. اسمش یادم نبود. تو تخفیفهای سیبوک خریدمش و وقتی اولین جملهاش رو خوندم گفتم عه! این که همون کتابه.
رویاپردازی کستنر رو دوست دارم. سنگینش نمیکنه، فانتزیهای ماورایی و ترسناک مد این روزا نداره. با جادو شورش رو درنمیاره. فقط همه چی متفاوت از شرایط عادیه.
این طوری میشه که اسب سیرک مودب با کنراد و عموش همراه میشه تا از تو کمد قرن یازدهمی خونه عمو تو وسط آلمان دو ساعته برن دریای جنوب و برگردن.
حالا تو این سفر با آدمها و شهرهای متفاوتی روبهرو میشن. تو بچگی خیلی برام عجیب بودن اون آدمها. اما سی سال بعدش دیگه تعجب نمیکنم. دنیا نسبت به دنیای قرن نوزدهم کستنر خیلی تغییر کرده. اما شاید دلیل مهمترش این باشه که متاسفانه من بزرگ شدم.
ولی هر چقدر هم بزرگ شده باشم، از لذت ولو شدن و پا رو پا انداختن و خوندن این کتاب نمیتونم بگذرم.
ترجمه بسیار خوبی هم داره. نمیدونم اون ترجمه بچگیام مال کی بود ولی اینم روونه و سرخوشی لحن کستنر رو داره.
3 ماه پیش
5بهخوان
کنرا باید یک انشا از دریای جنوب بنویسد درحالی که هرگز آن را ندیده و همین میشود سرآغاز ماجراجویی او.
"سی پنجم ماه مه" بر خلاف اغلب داستان های اریش کستنر که واقعگرایانه بوده، اثری فانتزی_طنز برای نوجوانان است اما با درک امروزهی ما از فانتزی تفاوتهایی دارد.
اریش با وجود ریل روان و سادهی ماجرا کشش لازم را برای ادامه دادن قصه ایجاد میکند و ما را همراه کنرا، عموی پیر و اسب سخنگو به دنیایهای عجیب میبرد.