نویسنده یک خانم فیلسوف و استاد دانشگاه است که فلسفه یونان باستان و اگزیستانسیالیسم تدریس میکنه و از دیدگاه فلاسفه_باستان و اگزیستانسیالیست_به بررسی احساساتِ خشم، رنج، سوگواری، افسردگی و اضطراب میپردازد.
کتاب جستاری تجربی درباره احساسات و امدادی است که فلسفه، مخصوصا فلسفه یونانِ باستان در دوران کرونا به یک مادرِ درحال روانیشدن از دست پسرِ کوچکش، دانشجویی که از اضطراب نمیخواهد در کلاس حاضر شود، مادری که فرزندش را از دست داده، دختری که هراسان از مرگ پدرش است و فیلسوفی که بخاطر تقسیم نکردنِ اضطرابِ هرروزهاش با نامزدش او را ترک کرده، داده است نوشته شده.
کتاب به ما میفهماند که عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست و این حالِ بد نمیتواند و نباید نزدیکانت را از تو دور کند؛ استعاره نور خیانتی بود که جهان به ما کرد و با آن ما را در ظلمتِ احساساتِ بدمان گرفتار کرد، بروزِ احساسات راهی برای به رسمیتشناختن آن و فهمیدن این نکته است که حسی مثل اضطراب یا سوگِ مداوم همیشه هم بد نیست.
0 سال پیش
3بهخوان
دارم دیدن در تاریکی رو میخونم. تا اینجا که خوندم به وضوح یه کتابِ ضد کتابهای خودیاری و معترض به روانشناسی مثبتنگر به حساب میاد. نویسنده پنج احساسِ "خشم، اندوه، سوگ، افسردگی و اضطراب" رو گرفته دستش و بعد اینکه هر کدوم رو با نگاه ساده شدهی فلسفی بررسی میکنه، این احساسات رو میذاره توی تاریکی و توی تاریکی هم بهشون نگاه میکنه و... توی تاریکخونهای که راه انداخته😒 مثلا به این نتیجه میرسه که خشم هم کارکردهای خودش رو داره و سرکوبش ساید افکتهای خودش رو داره و این حرفها.
جالب اینکه توی دو سه ماه اخیر این دومین کتابیه که از نشر بیدگل میخونم و هر دوی این کتابها اتمسفر مشابهی داشتند. هر دو کتاب داره میگه این چیزایی که یه عمر اکثرا گفتن بده، خیلی هم بد نیست و این حرفها! اگه این یه رواله که بیدگل شروع کرده، به نظرم حرکت جالبیه! اگه هم نه که نه دیگه.
کتاب خوبیه؟ تا اینجا بد نیست. سه ستاره.