کتاب|

عمومی|

زندگینامه و سفرنامه|

زندگینامه و خاطرات

درباره‌ی کتاب قصه فرماندهان (29)(ناجی نیروها)انتشارات سوره مهر منتشر کرد:وضع منطقه را که تثبیت کرده بود به نیروهای اطرافش گفته بود این چند روزه فرصت نشده یک نماز دل چسب بخوانم . دستور داده بود همه تسلیحات نیمه سنگین اطرافش را برچیده بودند عادت داشت همیشه اطراف خود آنها را داشته باشد . مغربش را تمام کرده بود و موقع نماز عشا همین که رفته بود به سجده خمپاره ای آمده بود سراغش رادیو عراق چقدر شادی کرده بود بعد از شهادتش رادیو منافقین اعلام کرده بود به حساب جواد دل آذر رسیدیم!
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه