دربارهی کتاب مکتب های داستان نویسی در ایراننشر چشمه منتشر کرد:
در تکوین سبک یک نویسنده، علاوه بر انگاره ها و انگیزش های فردی و درونی، شمار زیادی از محرک های مرتبط با محیط اجتماعی و محیط جغرافیایی همواره اثرگذار بوده است. حتا عاملیت انگیزش های درونی نیز در اغلب اوقات می تواند به سادگی قائم به قدرت موثرهای بیرونی باشد. اگر استخوان بندی یک اثر ادبی- به خصوص از نوع روایتی آن- از چهار ستون سوژه گزینی، ساخت زبانی، جهان نگری، و پرداخت هنری تشکیل شده باشد، عمده ترین مواد اولیه ی این شالوده، از طریق مجموعه ای از عوامل دیگر حاصل می شود که همگی به خاستگاه اقلیمی نویسنده مربوط می شوند، یعنی عواملی چون:
محیط اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، تاریخی، و محیط طبیعی.
از متن کتاب
پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
در این کتاب، مکتبهای داستاننویسی در ایران بر حسب جغرافیا و تنوع اقلیمی دستهبندی شدهاند. در تکوین سبک یک نویسنده، علاوه بر انگیزههای فردی و درونی، شمار زیادی از محرکهای مرتبط با محیط جغرافیایی و اقلیمی هم دخیل بودهاند. بهاینترتیب، در این کتاب کار هوشنگ گلشیری را در دل مکتب اصفهان، محمود دولتآبادی را در مکتب خراسان، و غلامحسین ساعدی را در مکتب آذربایجان، دنبال خواهید کرد.
ماهنامهی شهر کتاب، شمارهی هشتم، سال 1395.
5 ماه پیش
5بهخوان
با گروهی از دوستان مشغول مطالعه مکتب به مکتب آثار برجسته تاریخ داستان نویسی ایران بودیم که آن حرکت نامنسجم شد و من از گروه جدا شدم.
این کتاب و ایده اش به نظرم بسیار عالی و برجسته است و حیف که الآن حتی در محافل دانشگاهی هم دیگر خریدار ندارد. شاید یکی از بهترین شیوه ها برای فهم سیر تطور داستان نویسی ما در صد سال گذشته روش بررسی همین کتاب باشد.
البته نه در عالم نقد و نظریه که در عالم آفرینش هم چون تفاوت ها میان زیست در اقالیم مختلف کم شده، مسیر نویسندگان پیشین دیگر برای نویسندگان جدید الهام بخش نیست.