کتاب|

عمومی|

فلسفه|

فلسفه و زندگی

پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
2 ماه پیش
5بهخوان
همیشه پیرشدن جزو بزرگ ترین دغدغه هام بود! وقتی ازم میپرسیدن ، میگفتم ابدا از مرگ نمیترسم ( و یجورایی مرگ آسون رو یه سعادت آسمانی میدونستم ) اما جوری که همیشه گفتم من از پیری وحشت دارم!! این که فقط زنده باشی و زندگی نکنی ، استقلال انجام کوچک ترین کاراتو نداشته باشی و بشی سربار بقیه ( این زندگی وقتی تو سلامتی کاملی به اندازه کافی و فراتر از کافی سخت هست !) ؛ این کتاب برای پاسخ یا لاقل حرف زدن در مورد این دغدغس! اینکه جامعه امروزمون چطور با پیرشدن برخور میکنه.... و چقدر قصه تلخیه
2 سال پیش
4بهخوان
نویسنده، که خود پزشک است، در این کتاب به تشریح تجربیاتش درباره نگهداری از سالمندان و افراد مبتلا به بیماری‌های درمان‌ناپذیر می‌پردازد. بخش چشمگیری از مباحث کتاب در پی پاسخ‌گویی به این پرسش است که آیا باید به هر قیمتی برای افزایش -هرچند جزیی- عمر افراد دچار بیماری‌های علاج‌ناپذیر تلاش کنیم یا ترتیبی دهیم که این افراد روزهای واپسین زندگی خود را آن‌گونه که مطلوب خودشان است، سپری کنند. آتول گاواندی بر این باور است که دانش پزشکی برای این دست از افراد یا بیماران کارآیی چندانی ندارد. نویسنده در این زمینه نمونه‌هایی از وضعیت بیماران درمان‌ناپذیر در ایالت‌های مختلف آمریکا را بیان کرده و با این کار شرایط این بیماران را برای خواننده ملموس کرده است. همچنین به تلاش پزشکان و پرستاران و کارآفرینان در زمینه فراهم کردن شرایط زندگی مستقل برای سالمندان اشاره کرده است. مطالعه این کتاب برای دانشجویان رشته‌های پزشکی و پرستاری و نیز پزشکان عمومی و تخصصی سودمند خواهد بود. ترجمه آقای حامد قدیری «روان» است. این مرور مبتنی بر برداشت و دیدگاه «شخصی» مرورنویس است.
1 سال پیش
5بهخوان
کتاب پیش رو یک ناداستان پر از داستان است که به نظرم واجب است بر هر فردی که حداقل یک بار آن را بخواند. آشنایی من با کتاب از گوش دادن به پادکست محترم بی پلاس به دست آمد ، لذا برای آشنایی بهتر با اثر هم بروید سراغ پادکست بهتر است تا نوشته ی من. اما اگر نخواستید عرض می کنم این اثر که توسط یکی از پزشک های با سواد و مهم در دنیا نوشته شده نه در باره ی مسائل علمی و پزشکی که در باره ی حقیقتی ست به نام مرگ و راه های مختلف رویا رویی با آن. این که هر کس به لطف پیشرفت های پزشکی می تواند زندگی اش را تا چندین ماه یا حتی سال با حضور در بخش مراقبت های ویژه یا همان آی سی یو طولانی کند، به این شکل که با لوله و دستگاه تنفس کند، برا ی تغذیه از لوله و سرم استفاده کرده و برای دفع از لوله ای دیگر و ... اما آیا این چند ماه یا حتی سال همان چیزی ست که ما اسمش را می گذاریم زندگی ؟ آیا ارزشش را دارد اینطور زندگی کنیم ؟ اصلا مرگ در بدن چگونه اتفاق می افتد ؟ و از همه مهمتر چه شد که اینطوری شد ؟ به نظرم خیلی کتاب عالی ای بود. پی نوشت اول : حتما بخوانید اگر این چند خط برایتان جذاب نبود بروید سراغ پادکست پی نوشت دوم: نشر ترجمان را خیلی دوست دارم اما نفهمیدم چرا اسم کتاب را از آنچه نویسنده گذاشته تغییر داده ؟ اولا اسم اصلا نامناسب نبود ، میرایی . اسم خیلی جذابی است و اشاره دارد به مرگ و اینکه همه ی ما مردنی هستیم . دوم اسمی که برای این کتاب انتخاب کرده بود اصلا ربطی نداشت به نظرم مرگ با تشریفات پزشکی به نظرم وقتی اسم چیزی نیست که با فرهنگ و قوانین ما مغایرت زیادی داشته باشد، به نظر نویسنده احترام بگذاریم و تغییرش ندهیم خیلی هم بهتر است همچنان هم عقیده دارم یکی از درست و حسابی ترین نشر های روزگار ما همین ترجمان است.
4 ماه پیش
3بهخوان
در کل کتاب خوبی است . ولی در بسیاری از جاها خسته کننده است و گزافه گویی زیاد داره. کل کتاب میتونست توی حداکثر 50، 60 صفحه نوشته بشه به جای سیصد صفحه.