کتاب|

عمومی|

داستان|

ایران

درباره‌ی کتاب آنیتاهنوز وقت بود، می توانستم بروم و می شد که همه ی اینها رخ نداده باشند، و می شد که همه ی اینها پاک و روشن بوده باشند، همان گونه که پیش از ان روز بودند. باید که چنین می شد؟ هنگامه اش فرا رسید؟ کوتاه و ترسناک و گریزناپذیر، با گامی ناگهانی تمامی درخشش جوانی را با خود همراه برد. «هرمان هسه»
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه