کتاب|

نوجوان|

داستانی|

علمی تخیلی

درباره‌ی کتاب ملکه آهنینکمتر از بیست و چهار ساعت دیگر، هفده ساله می شوم.در اصل، واقعاً هفده ساله نمی شوم. مدت زیادی را در ناکجاناکجا گذرانده ام. در سرزمین پریان، سن بالا نمی رود. درنتیجه، اگرچه در دنیای واقعی یک سال گذشته، احتمالاً تنها چند روزی مسن تر از زمانی هستم که پا به آن گذاشته ام.در زندگی واقعی، آن قدر تغییر کرده ام که حتی خودم را نمی شناسم.اسم من مگان چیس است.فکر کردم تمام شده است. فکر کردم زمانی که با رؤیازادها می گذراندم، تصمیم های غیرممکنی که باید می گرفتم، فداکاری هایی را که برای کسانی که دوست شان داشتم می کردم پشت سر گذاشته ام. ولی طوفانی در راه است، ارتشی از رؤیازادهای آهنین که مرا وقتی فریادزنان لگد می زنم، عقب می کشند. مرا از شاهزاده ی تبعیدشده ای دور می کنند که قسم خورده در کنارم بماند. مرا وسط کشمکشی آن چنان قدرتمند می کشانند که مطمئن نیستم کسی بتواند از آن جان سالم به در ببرد.این بار راه برگشتی وجود ندارد.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه