کتاب|

نوجوان|

داستانی|

واقع‌گرا

درباره‌ی کتاب داستان های تلفنی روزی روزگاری بود... ...حسابدار بیانکی اهل وارزه یک بازرگان بود شش روز از هفت روز هفته تمام شرق غرب جنوب و مشال و ایتالیا را میگشت و در حین سفر داروهایش را میفروخت یکشنبه به خانه اش بر میگشت و باز صبح دوشنبه عزیمت میکرد اما قبل از رفتنش دخترش به او میگفت پدر میخواهم هر شب یک داستان برایم تعریف کنی
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
کتاب های دیگر جانی روداریمشاهده همه