کتاب|

عمومی|

علوم انسانی|

جامعه‌شناسی

جامعه‌شناسی خودکامگی
جامعه‌شناسی خودکامگی

3.7بهخوان
نویسنده: علی رضا قلی
ناشر: نشر ني
سال انتشار:1401
جلد:شومیز
قطع:رقعی
صفحات:244
شابک:9789643120184
قیمت:
98,000 تومان
درباره‌ی کتاب جامعه‌شناسی خودکامگینشر نی منتشر کرد: ... نظام سیاسی ایران از میان انواع نظام‌های شناخته‌شده، نظام خودکامگی بوده است، یعنی نظامی که به‌ظاهر یک نفر، بدون ضابطه و قانون، خواسته‌های خود را تحمیل می‌کند... در نظام خودکامگی ترس جانمایه? رابطه? بین پادشاه و مردم است. فردوسی در داستان «ضحاک ماردوش» دو مار را که مغز انسان‌ها خوراکشان است نماد این خودکامگی قرار می‌دهد و آرزوی استقرار نظامی استوار و شاهی دادگستر و مردمانی دل‌آگاه و عدالت‌پرور را در سر می‌پرورد. اما چه می‌شود که ریشه‌های خودکامگی همچنان در اعماق تاریخ ما می‌پاید و می‌ماند. جامعه‌شناسی خودکامگی از خلال هزارتوهای تاریخِ دیرسال ایران و ایرانیان، به جست‌وجوی علل و عوارض دیرپایی و ماندگاری خودکامگی در نظام سیاسی و فکری می‌پردازد و با جست‌وجو در اخبار و احوال تاریخی و با توجه به نظریه‌های نوین جامعه‌شناسی سعی در یافتن و تبیین و تعریف آبشخور خودکامگی دارد.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
11 ماه پیش
5بهخوان
زاویه جدیدی از تمام آنچه که مشتاق بودم و هستم به خواندنشان
1 سال پیش
این کتاب رو در جمع خوانی با دوستان عزیزی مطالعه کردیم. اونجا هم گفتم؛ این کتاب برای من یه چالش بود هم از لحاظ سخت بودن خوانش و هم از لحاظ پنجره و دید جدیدی که برای من بوجود آورد.
6 ماه پیش
3بهخوان
"در این کتاب هم مثل کتاب "جامعه شناسی نخبه کشی" آقای رضاقلی در حال برشمردن کاستی های فرهنگ ایرانی در شکل دادن به یک نظام اجتماعی سالم است که قدرت در آن به فساد نینجامد. دیده بودم که دوستانی در مورد کتاب جامعه شناسی نخبه کشی گفته بودند کتابی است که انسان را ناامید میکند. از بس که کاستی های فجیع فرهنگ عمومی ایران را از دل تاریخ بیرون میکشد. میخواهم بگویم این کتاب هم همان ساخت و باور را دارد و واقعا علیرغم پایان حماسی و شیرین داستان که همانا پیروزی فریدون بر ضحاک است اما تلخی اش در کام مخاطب باقی میماند. ابیات داستان ضحاک را می آورد و با نگاه جامعه شناسانه نگاه فردوسی را به زمانه و زمینه زندگی ایرانی بررسی میکند. تا به اینجا من خوشم آمده الا وقتی که ایشان وجود طبقه اشراف را لازمه ثبات اجتماعی میداند. این قسمت به نظرم سست بود و استدلالات کافی نداشت" البته در مجموع به نظرم این کتاب از لحاظ شیوه تحلیلی اش لغزش هایی دارد. آیا میتوان تمام داستان ضحاک را بازتاب جامعه شناختی زمانه فردوسی دانست و نقش اسطوره ها و کهن الگوها را نادیده گرفت؟ وانگهی لااقل در دو سه فراز از کتاب جناب رضا قلی طوری با حسرت از نظام های لیبرال دموکراسی یاد میکند که انسان گمان میکند در چنان مدینه فاضله هایی امکان ندارد هیچ ضحاکی بر کرسی قدرت تکیه زند. الحمدلله که برآمدن کسی مثل دونالد ترامپ غلط بودن این نگاه را اثبات کرده است دو بریده از کتاب: "ابوریحان بیرونی عالم و دانشمند، منجم و کارشناس و متخصص متعهد مسلمان به علت رأیی مخالف طبع سلطان محمود غزنوی که در زمینه تخصصی خود داده بود، زندانی شد. وی غلامی داشت که از زندان بیرون می رفت و مواد مورد احتیاج ابوریحان را تهیه میکرد و به زندان می آورد... ببخشید این بخش عجیب و دردناک کتاب را دو روز پیش که سالگرد درگذشت ابوریحان بیرونی بود انتخاب کردم ولی متنش طولانی است در کانالم بخوانید: https://t.me/asaatiri/672" "تعبیری رایج از همان زمان بر سر زبانها بوده است که «هر غالبی به مغلوب خویش شبیه تر است». کسانی که در صحنه درگیریهای سیاسی پیروز می شوند و به عنوان اصلاحگر بر تخت مهی تکیه می زنند، معمولا مرتکب اعمالی می شوند که این تعبیر زیبای هانا آرنت را به خاطر می آورد که «در انقلاب کبیر فرانسه هابيل، قابیل را کشت!»"
4 ماه پیش
5بهخوان
دیشب وقتی داشت تموم می شد قسمت‌های مهم کتاب از نظر خودم رو دوباره خوندم شب قبلش حتی اشک هم ریخته بودم و شب قبل ترش نکته نوشته بودم که کجای کار ما می‌لنگه و در میانه‌های کتاب به این نتیجه رسیده بودم که فردوسی اونی نبود که به ما گفتن اما تو همه لحظه‌های کتاب فکرم درگیر بود درگیر خودمون درگیر این مملکت که حتی قصه‌هاش از روی واقعیته واقعیتی که از گذشته‌های دور مونده و شب جزو غیر قابل انکار فرهنگی و حکومتیمون همه این ها رو وقتی می‌خوندم آهنگ سرسام و پاره سنگ مهدی یراحی هم تو مغزم بود همه این روزا و همه قسمت‌های این کتاب دست به دست هم بدن که من بترسم از جامعه‌ای که داشتیم از حکومت‌هایی که داشتیم و حتی از قصه‌های اساطیریمون که آینه تمام نمایه‌ی ما هستن ترسناکه که ببینی نکته‌های یک نوشته داستانی انقدر نشانه‌های بارز داره تو بند بند وجود کشورمون و من می‌ترسم از جامعه ضحاک‌وار از حکومت ضحاک‌وار از حتی مردم ضحاک‌وار و فقط می‌تونم بگم بخونیدش اگر سخت‌خوان هستش هم بخونیدش نذارید این چرخه اسارت ادامه پیدا کنه نذارید تو ضحاک درون و بیرونمون اسیر بشیم کاوه‌های وجودمون رو پیدا کنیم و به فریدون‌هامون اعتماد کنیم