کتاب|

عمومی|

داستان|

ایران

مرد لاابالی بادکنک قرمزم را سوراخ می کند (چرخ)
مرد لاابالی بادکنک قرمزم را سوراخ می کند (چرخ)

2بهخوان
ناشر: چشمه
سال انتشار:1394
جلد:شومیز
قطع:رقعی
صفحات:209
شابک:9786007405406
ناموجود
درباره‌ی کتاب مرد لاابالی بادکنک قرمزم را سوراخ می کند (چرخ)انتشارات چشمه منتشر کرد: «اگه بخوای بری توی جلسات، باید بدونی قدرت یه روززی تموم می شه. بعضی هاش زود تموم میشه، بعضی هاش دیر. حرفها فرق دارن، منه یه چیز می گم تو یه چیز. شاید هردومون اشتباه می کنیم و شاید هم درست می گیم. باید بری بین جمعیت، وقتی می شینی جلوشون اونقدر محکم و قوی باش که فکر نکنن. اگه بذاریی فکر کنن اون وقت فکر می کنن به بادکنک قرمز، به قرمزیش، به بادش، به بعدش. وقتی به قبلش و به بعدش فکر می کنن، شروع می کنن به راه رفتن، شروع می کنن به حرف زدن، می خوان همه چی تغییر کنه، جمع می شن، ما جمع شون رو به هم می زنیم. می شینن زل می زنن به دیوارهای میله دار، گردنشون رو قائم می کنن و چیزی رو توی ذهن شون قایم می کنن. وقتی کار به اینجا برسه، باید هوای تو بادکنک قرمز عوض بشه، همه شروع می کنن به راه رفتن، قایم می شن. اون رفته که باید جابه جایی انجام بشه.» -از متن کتاب-
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
1 سال پیش
2بهخوان
یه چیز عجیب و متفاوت اما نیمه راه ولش کردم . مغزم درد گرفته بود و هر لحظه بیشتر ازش زده میشدم . انگار یه دفتر بود که نویسنده با اشک و خون کلمات و جملات معلق درون سرش رو ، روش بالا آورده بود. من نمیتونستم درکش کنم و هرچقدرم تلاش کنم نمیتونم بهش به چشم یک کتاب " خوب " نگاه کنم.
کتاب های دیگر علیرضا اجلیمشاهده همه