دربارهی کتاب شیر نشوانتشارات کتابستان منتشر کرد:صدای صلوات بلند می شود. جمشید قدم اول را بر می دارد جلو. صدای آقایش را می شنود یا دلش می خواهد که صدای آقایش را بشنود که می شنود. قاتی صدای صلوات، صدای خش دار آقایش بلند تر به گوش می رسد. از زیر پای آدم ها تا حالا آن ها را نگاه نکرده. اگر کسی می خواست، می توانست بنشیند روی کمرش. پال پوستین می رود پس گردنش. خارخار پشم خشك شده، سیخ سیخ فرو می رود توی پوست گردنش. اذیتش می کند. گردنش را ناخود آگاه تکان تکان می دهد؛ بلکه بخوابد خارشش. نمی خوابد. انگار کسی با دست می کشد روی گردنش. دست آقایش را پشتش حس می کند. مستقیم می رود وسط میدان. چند بار برمی گردد و پشت سرش را نگاه می کند. دنبال آقایش میان جمعیت می گردد. نیست؛ ولی حضورش را حس می کند. رو به روی خیمه گاه پیش می رود.پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
داستان خوبی بود
قسمت های تعزیهاش رو دوس داشتم ... قشنگ میتونستی صحنه هارو تصور کنی 😍
دیدن رشد شخصیت اصلی هم جالب بود :)
4 ماه پیش
5بهخوان
با نمایش این دیدگاه داستان کتاب فاش میشود.
+نویسندهِ کتاب،چالش و سختی های تعزیه و انتخاب شخصیت هایی که باید آمادگی لازم رو برای اجرای تعزیه داشته باشن با روایتگری نوجوانی به سبک رمان نوشته.🌱
+مخاطب اصلی رمان نوجوونه،ولی خوندنش برای تداعی خاطرات و گذشته ها برای بزرگسال هم توی خوانش این کتاب شیرینه و دلچسب.
+اون نقش مال منه،آبدارچی منم،حر فقط نقش بابای منه!
هر کی حضرت عباس میشه باید ادب داشته باشه،جعفرجنی ها هم همون بچه های کوچیک با لباس سرخ و صورت سیاه،
پس شیر چی میشه!
کی قراره شیر بشه؟؟!!
#برش_کتاب؛
نامه را با اکراه دراز می کند طرف جمشید!
چی نوشته؟
《نوشته به جمشید سلام برسان.اینجا کسی هست که می گوید به جمشید سلام برسان.بگو به خاطر من شیر بشو.》
جمشید خشکش زد.
[آقام!]
چی؟
جمشید نمی داند چطور توضیح بدهد.
یعنیچی؟
《آقای منم اسیره.انگار داریوش اونجا دیدیتش.》
به سلامتی باهم آزاد می شن......
2 سال پیش
4بهخوان
یک داستان بی زیبا در روستایی به نام رهشا که تعزیه در بین مردم بسیار مهم است و کاملا در فرهنگشان رسوخ کرده در حدی که گاه در صحبت های روزمره خودشان هم از اشعار تعزیه استفاده میکنند
به مانند دیگر آثار قیصری، کتاب پر است از بیان جزئیات دقیق و توصیف احوالات و افکار و اتفاقاتی که شاید در کنار ما هم رخ میدهند و ساده از کنارشان عبور میکنیم ولی قیصری به طور دقیقی همه را در کنار هم میچیند و صحنه های مختلفی را خلق میکند
در کتاب درگیری ها و افکار افراد روستا پیرامون برگزاری تعزیه ظهر عاشورا را میخوانیم در حالیکه محل هرساله برگزاری تعزیه دچار مشکل شده و امسال باید فکری به حالش کنند
رشد و تحولات شخصیت اصلی کتاب به خوبی از آب درآمده است
4 ماه پیش
«شیر نشو» داستانی در مورد خیمۀ تعزیهخوانی یک روستا است. هرسال در خیمۀ قدیمی و با اصالتی که در روستا وجود دارد تعزیهخوانی برگزار میشود. داستان در زمان معاصر با دفاع مقدس اتفاق میافتد و تنها چند روز مانده به محرم ناگهان خیمهای در آتش میسوزد. این کتاب ما را به دنیای نوجوانانی میبرد که برای نشان دادن عشق و ارادتشان به امام حسین علیهالسلام به هر تلاشی دست میزنند و این محبت آنقدر در وجودشان نفوذ کرده که در صحبت کردن عادی هم با زبان اشعار تعزیه منظور خود را منتقل میکنند. قصۀ این کتاب آنقدر دلنشین و گیرا است که علاوه بر نوجوانان، بزرگسالان را هم به خود جذب میکند؛ قصۀ التهاب تصمیمات یک نوجوان بین دو مرحله بزرگ شدن بهزعم خودش و بزرگ نشدن از دیدگاه مادرش؛ قصۀ روزهای تعزیهخوانی در ایران، قصۀ همدلی و فداکاریهای مردم در سختیهای دوران جنگ و قصۀ مردمانی که ذرهذره وجودشان برای امام حسین علیهالسلام و عزاداری محرّم در تبوتاب است... .