کتاب|

عمومی|

داستان|

ایران

درباره‌ی کتاب لبخند بی لهجهانتشارات هرمس منتشر کرد: شش ساله بودم که پدرم برای یک سال به تهران منتقل شد.روزی که خانه مان را ترک کردم.بدترین روز زندگی ام-در آن شش سال-به شمار می آمد. من خانه مان را دوست نداشتم؛بلکه عاشق آن باغ بودم...
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
2 سال پیش
2بهخوان
من ترجمه ی غلامرضا امامی از انتشارات هرمس رو خوندم و چندان راضی نبودم. به نظرم اصلا به خوبی عطر سنبل، عطر کاج نبود. سانسور هم زیاد داشت.
1 سال پیش
در کل کتاب جالبی بود. مجموعه خاطرات دختری که کودکیش رو تو ایران گذرانده و بعد از مهاجرت به آمریکا زندگی ایرانی هارو با آمریکایی ها مقایسه میکنه. بعضا دیدگاه های جالبی داشت.
1 سال پیش
1بهخوان
باسمه در ادامه کتاب اول، با تصوراتی بیش از پیش به سراغش رفتم و هزاران بار ناامید شدم... اصلاً نتونستم با این کتاب، ارتباط برقرار کنم
2 سال پیش
1بهخوان
«لبخند بی‌لهجه» یه استندآپ کمدیِ مکتوب از نویسنده‌ست. در مقایسه با «عطر سنبل، عطر کاج» کتاب ضعیف‌تری‌یه. و هم‌چون‌آن مصون از گزندِ ممیز باقی نمونده. جاهایی که نقطه‌چین می‌شه تابلوئه؛ حرفایی دربارهٔ احکام اسلام، حجاب، تسخیر لانهٔ جاسوسی و... که به طرز تابلویی نقطه‌چین شده و سپس رها شده! «لبخند بی‌لهجه» خرده‌روایت‌هایی از زنده‌گیِ خانواده‌ای ایرانی‌یه که به امریکا مهاجرت کردن؛ خاطره‌گویی‌هایی برای خندوندنِ مخاطبِ امریکایی. گرچه «عطر سنبل، عطر کاج» هم هم‌این‌طور بود؛ اما چون از زبانِ کودکی باهوش و جسور بیان شده بود، انگار دنیای کودکانه‌ش غلبه داشت. درحالی‌که «لبخند بی‌لهجه» بزرگ‌سالانه‌ست. به‌نظرم «لبخند بی‌لهجه» معایبِ «عطر سنبل، عطر کاج» رو داره و مزایاشو نداره. هرچند بعضی جاهاش برام جالب بود اما سربالایی و درازگویی زیاد داشت. خوندن‌شو تا آخرین صفحه بر خودم هم‌وار کردم چون کنج‌کاو بودم هم‌چه آدمی با مختصات و نگرشِ نویسنده، چه گزارشی از زنده‌گی در امریکا ارائه می‌ده.
کتاب های دیگر فیروزه جزایری دومامشاهده همه