کتاب|

عمومی|

داستان|

ایران

مرغی که مانند پنگوئن راه می رفت و قهقهه می زد
مرغی که مانند پنگوئن راه می رفت و قهقهه می زد
نویسنده: حسن اصغری
سال انتشار:1394
جلد:شومیز
صفحات:125
شابک:9789643744861
ناموجود
درباره‌ی کتاب مرغی که مانند پنگوئن راه می رفت و قهقهه می زدنشر روزگار منتشر کرد: کف و پشت دست هایش اغلب خونابه ی رنگ پریده چسبیده بود که هروقت به او می گفتم:«باز دست هات رنگ خون چسبیده!»همیشه هول زده می شد و رنگ صورتش لیمویی می گشت و با لکنت زبان می گفت:«لکه ی خون نیست،رنگ حناست.»می گفتم:«حنا به رنگ خون؟»لکه های سرخ دست های دوستم دکترمجیدی در ذهنم معما شده بود و من شک نداشتم که او واقعیت را نمی گوید... من درباره ی همه ی جزئیات زندگی شاعر تحقیق کرده بودم و همه چیزش را می دانستم؛اما این وضعیت آخر زندگی شاعر،در ذهنم روشن نبود و حرکات غیر عادی و حرف زدناش با مرغ ها و گل و گیاه و درخت های باغچه ی حیاط اش در نظرم راز ناگشوده بود... رفتم روی صندلی و به حیاط شاعر چشم دوختم.یک مرغ پابلند و کاکل دار توی باغچه ی حیاط ایستاده بود که به شاعر نگاه می کرد و قهقهه ی انفجاری از گلو گاهش بیرون می جهید که هیکل ام را می لرزاند...
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
کتاب های دیگر حسن اصغریمشاهده همه