دربارهی کتاب جریده فریده (جیبی)انتشارات اطراف منتشر کرد :"اس اساس هر مملکت و ترقی و پیشرفت هر ملت ، بسته به جود زن های آن جاست و اگر خوب ملتفت شوید خواهید دید که همین است و لاغیر."جریده فریده دریچه ای است به دنیای زنان بعد از مشروطه تا بی واسطه نشان مان دهد تصویر زن امروز چطور شکل گرفته و در تاریخ فکر و قلم ایرانی ، زنان چگونه هویت خود را تعریف کرده اند . این کتاب منتخبی از روزنامه شکوفه ، دومین روزنامه زنان ایران است که در سال های 1291 تا 1295 شمسی منتشر می شد.جریده فرید صدای زنانی را به گوش مان می رساند که لابه لای صفحه های پر حادثه تاریخ معاصر کمتر نامی از آن ها به میان می آید.جریده فرید صدای زنانی را به گوش مان می رساند که لابه لای صفحه های پر حادثه تاریخ معاصر کمتر نامی از آن ها به میان می آید. زنانی که در بافت و ساختار همین جامعه و جهان فرهنگی و سنت ایرانی به دنبال حل مشکلات بی شمار و به دست آوردن حق تحصیل و حقوق اولیه دیگر بودند و در نگاهی کلان تر با ارتقای سطح دانش و آگاهی زنان دغدغه آبادی وطن را داشتند.پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
جریده فریده، گزیدهای است از نشریه شکوفه که دومین نشریه مختص زنان در ایران بوده است. حدود ۱۲۰سال پیش هر دو هفته یکبار در چهارصفحه به چاپ میرسیده.
حرفهایی دارد که برای امروزمان هم جدید است و به درد بخور.
در یادداشتی برای روزنامه ایران بیشتر به این کتاب پرداختهام که انشاءالله چاپ خواهد شد و تقدیم میکنم.
عجالتا این کتاب، یک مانیفست روشنفکرانهٔ حقیقیِ زنانه است. مانیفستی که از نظر حقیر، خواندنش برای هر دختر نوجوانی واجب است. اینکه ببیند میشود خوشفکر بود و جلوتر از زمانه اما مرعوب غرب نبود.
1 سال پیش
4بهخوان
اگر میخواهید کمی در مورد سیرِ پیشرفت زنان در ایران بدانید، مطالعه اش کنید. زنانی که چراغ در دست با دنیای سیاهی روزگارشان مبارزه میکردند.
1 سال پیش
5بهخوان
روزی که از زنان تأثیرگذار حرف زدیم. روزی که قصهی بیبیخانم استرآبادی را گفتیم. روزی که از دل تاریخ زنانی را بیرون کشیدیم که دریای ذهنشان بزرگتر از حوضِ حیاطِ خانهشان بود... آن روز بخشهایی از روزنامهی شکوفه را برای بچهها خواندم. خندیدند و حرف زدند و از راهی که پیمودیم به وجد آمدند.
تلاش برای تساوی حقوقِ زن و مرد. دنیادیدگی و مثالهایی که از جوامع متمدن آن زمان میزد. حبِ وطن و دغدغهی بهداشتِ بانوان و توجه به ریزمسائلی مثل خرید اجناسِ وطنی... مریمخانم و مریمخانمها چقدر این راه را پیاده گز کردهاند.
1 ماه پیش
5بهخوان
کتاب چند بخش داره: آرتیکلهای نوشته شده در جریده که بر اساس موضوع تفکیک شدن، کاریکاتورهای آخر بعضی از شمارهها و متنشون و چند تا سند مثل کارنامهٔ مدارس نسوان.
وای نمیدونم چطوری بگم چقدر بامزه و عجیب بود تجربهٔ خوندنش. زنهایی بودن که یک قرن و اندی پیش دغدغهشون چی بوده!
از نوجوونی یکی از سوالهای کماهمیت گوشهٔ ذهنم این بوده که حدودا صد یا دویست سال پیش محاوره بین مردم چه جوری بوده؟ منابع مکتوب لحن رسمی داشتن و فیلمهایی که از اون دوره ساخته شده برام قابل استناد نبودن. جالبترین بخش کتاب برام کاریکاتورهای شکوفه بودن. واقعا از دیدن ذوق هنری زنهای اون دوره اشکآلود شدم و خوندن متنشون برام بینهایت جالب بود.
ریویو نوشتن یادم رفته و دیگه بلد نیستم بگم چقدر دوستش داشتم. خدانگهدار.