کتاب|

عمومی|

زندگینامه و سفرنامه|

زندگینامه و خاطرات

درباره‌ی کتاب لحظه های انقلاب (عصر داستان)انتشارات عصر داستان منتشر کرد: لحظه‌های انقلاب» با تسلط تاریخی دقیقی نوشته‌شده که در آن گرماگرم مبارزه عجیب به نظر می‌رسد. نویسنده از هر فرصتی برای برگشت به گذشته استفاده می‌کند و بارها به مسیر طولانی مبارزهء مردم ایران نظر می‌افکند. از تحریم تنباکو تا بیست و هشت مرداد را به دفعات مرور می‌کند و اشتباهات قبلی را برمی‌شمرد و از نهایت دل آرزو می‌کند که این بار آن اشتباهات تکرار نشوند. گاهی حتی به دلهره و اندوه دچار می‌شود و با تردید به آیندهء انقلاب نگاه‌میکند. بعد به خودش دلداری می‌دهد که اگر خمینی رهبر این انقلاب است آن اشتباهات تکرار نمی‌شود و باز شروع می‌کند به راز و نیاز با رهبرش که حالا در نوفل لوشاتوی پاریس است. از عشقش به این مرد خدا می‌گوید و میگوید مبادا سرت کلاه بگذارند! بارها و بارها پیش خودش با خمینی نجوا می‌کند و میگوید خدا تو را از کجا برای ما رسانده؟! مبادا با وعده‌هایشان گولت بزنند! از امید ملت ایران به رهبرشان می‌گوید و از تفاوت خمینی با دیگر مراجع تقلید که یکی شاه را نصیحت کرده و دیگری گفته مردم نیایند توی خیابان‌ها! از دیوارهای پر از اعلامیهء شهر می‌گوید که هر جا دیدی عده‌ای جمع شده‌اند می‌فهمی دارند اعلامیهء خمینی را می‌خوانند و باقی اعلامیه‌ها خریداری ندارد. جوانی که آمد و اعلامیهء یک حزب تازه تاسیس را روی اعلامیهء امام خمینی چسباند نزدیک بود در دستان مردم تکه پاره شود. «لحظه‌های انقلاب» انقلاب را نقطهء نهایی یک سیر تاریخی و یک مبارزهء اجتماعی طولانی مدت نشان می‌دهد که نه از ?? شهریور ?? و نه حتی از ?? خرداد ?? که از مشروطه آغاز شده‌است.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
2 سال پیش
4بهخوان
در بین همه کتابهای مستندنگاری و خاطراتی که با موضوع انقلاب اسلامی خوانده ام و تعدادشان کم نبوده، این کتاب بهترین است
7 ماه پیش
5بهخوان
بسم الله شخصیت محمود گلابدره‌ای و رابطه عجیبش با جلال آل احمد از طرفی و اینکه او جلال را خدمت حضرت امام برد تا برای اولین بار جلال، امام خمینی را از نزدیک ببیند از طرف دیگر همه این‌ها برای من شخصیت او را به شکل ویژه‌ای منحصر به فرد می‌کند او کسی است که ثانیه‌ها، دقیقه‌ها، ساعت‌ها و روزهای منتهی به انقلاب را برایمان از کف خیابان روایت می‌کند از جایی که بوی خون و تیر و ترکش و جنازه می‌دهد. با روایتش گاهی گریه می‌کنی، گاهی می‌خندی، گاهی درد می‌کشی، خلاصه بگویم روایتش جان دارد، جـــــانـــــ.... در جایی از کتاب می‌گوید که خبر رسید امام آمد آنقدر همه غرق شادی و گریه و لبخند شده بودیم که نمی‌دانستیم چه کنیم، همه یکدیگر را به آغوش می‌کشیدیم که ناگهان دیدم زنی بی‌حجاب با موهایی افشان به سویم می‌دود و ناگهان از فرط خوشحالی مرا به آغوش کشید و گفت امام آمد...
1 ماه پیش
4بهخوان
روایتی مستند و روز نوشت از تظاهرات ها، درگیری ها و اتفاقات ماه های پایانی حکومت پهلوی. نویسنده خود در دل اتفاقات حضور داشته و تا توانسته آنچه از برخوردها، شکل گیری تظاهرات ها و گفتگوهای افراد در صحنه در خوادث را هم در روایت خود آورده است.
2 سال پیش
4بهخوان
چیزی که زد تو ذوقم این بود که با انتظار رمان وارد کتاب شدم ولی دیدم که تجربیات خودشو نوشته (از این مدل که تجربیات خودشون رو داستان میکنن خوشم نمیاد). یه جاهاییشم واقعا حوصله سر بر بود ولی در هر حال برای درک حس و حال اون بازه زمانی بد نیست.