باسمه
🔰 اولین تجربهها معمولاً بیش از بقیه به یاد میمونن. برای منم این کتاب، اولین تجربه از ادبیات شرق آسیا بود.
🔰 اوایل خیلی چنگی به دل نمیزد؛ ولی هرچقدر جلو رفت، بهتر و بهتر شد تا اینکه پرده آخر ماجرا واقعاً به اوج خودش رسید. مناسبات انسانی چیزی بود که در جای جای قصه موج میزد. گرچه تفاوتهای بارز فرهنگی داریم؛ ولی این وجه مشترک روابط انسانی همه جا باعث همدلی با روند میشد. 👌
🔰 شباهتها هم البته سر جای خودش! اون جایی که نظر والدین جیهون در مورد مزایای کار دولتی رو خوندم، خندهام گرفت واقعاً. 😂
🔰 آشنایی با روزمره اشخاص متفاوت در کشوری دیگه، فرهنگ جامعه و حتی مناسبات اقتصادی! واقعاً انتظار نداشتم با این موارد در این رمان آشنایی پیدا کنم (مختصر بودنش طبیعت کار هست و طبعاً انتظاری هم نیست!).
🔰 اصلاً فکر نمیکردم در لحظاتی که از پایان کتاب گذشته، اینقدر دلتنگش بشم...
🔰 دوستش داشتم و اگه خواستین مطالعه سبکی داشته باشین، پیشنهاد میکنم یه نگاهی بهش بندازین...
1 سال پیش
5بهخوان
این کتاب پر از حس خوب ودر عین حال پر از حسرت بود .
حسرت اینکه چقدر ارتباطات مون کم شده ، و دیگه مثل قدیم کسی به کسی نامه نمیده چون تکنولوژی پیشرفت کرده و ایمیل و هزار تا نرم افزار پیام رسان هست .
کتاب در مورد یک آقای سی و دو ساله ست که با یک کوله پشتی و همراه با سگ ش سفر میکنه .
و هر روز برای یک نفر _افراد زیادی _ که در مسیر سفر باهاشون آشنا شده نامه مینویسه .
و برای برگشت ش از سفر به خونه تنها یک شرط برای خودش گذاشته .
بیان داستان آشنایی ش با افراد و نامه هاش به اون ها خیلی قشنگ و لذت بخشه ، ارتباطی که با دیگران برقرار میکنه خیلی جالبه و کم کم در خلال این ارتباطات و صحبت های بین شون به داستان خود پسر هم پرداخته میشه و اما راز اصلی و علت اصلی سفرش در پایان داستان مشخص میشه که خیلی شکه کننده است .
بعد از خوندن کتاب دلم خواست بنویسم ، دلم خواست کسی رو داشته باشم که براش نامه بنویسم .
و دلم یه سفر طولانی و یه همراه خوش سفر خواست .
کاش بیشتر با هم در ارتباطات باشیم و بیشتر به هم اهمیت بدیم .
1 سال پیش
5بهخوان
ادبیات کره جنوبی ادبیات خاصیه
استاد غمگین کردنتان هستند و بازی با قلب خواننده
در مشتشان قلب آدم را فشار میدهند و به همان اندازه که درد می دهند انگار دلگرمی هم میدهند
نویسنده های کره ای دقیقا خود خود زندگی را به تصویر می کشند
بدون کم و کاستی
و اگر پیش از این من مخالف ادبیات کره جنوبی بودم بعد از سه کتاب مربوط به این کشور الان طرفدار شماره یک کتاب های این کشورم
شاید کتاب بعدی ام باز از همین نوع ادبیات باشد
کتاب هیچ کسی نامه نمی نویسد را برای این خریدم که شبیه داستانی بود که من تجربه کردم و اگر من هم بخواهم مثل شخصیت اصلی به کسانی که نامه نوشتهام شماره بدهم میشوند
شماره 1 و شماره 2
من نامه های کوتاه زیادی نوشته ام اما نامه های بلندم که به صندوق پست افتاده باشند فقط همین دو تا بودند
و من دیگر هیچ انتظاری برای پاسخی گرفتن از سمت نامه های فرستاده شده ام ندارم
با اینکه شماره 2 قول داده بود به من نامه بدهد
اما میدانید که آدمها ممکنه از دوست به غریبه تبدیل بشن
از کسایی که میشناختیم تا کسایی که الان نمیدونیم توی چه حالی هستند ؟
شخصیت اصلی سفر میکنه نامه میفرسته ، سگش راه رو بهش نشون میده و با نویسنده آشنا میشود
امروز خمیر دندان خوردم و فردا صابون خواهم خورد ...
فقر را نشان میدهد و خوشبختی که در بین نوانخانه ها وجوددارد
کتاب پر از تشابه های زیبا است و اینکه آنطور زندگی کنیم که دوست داریم ...
با آدمهای جدید آشنا میشویم
سوار مترو های بوسان و سئول به دستفروش ها نگاه میکنیم
از تونل ها میگذریم
به درد بی اعتماد به نفسی ، گیر افتادن در رویاهای دیگران و اشک های پنهانی و نگرانی ها بی مورد دچار میشویم و در آخرین صفحاتش
شوکه میشویم
بزرگ ترین شوکی که می شود با آن بغض کرد
این زمان دیگر نمیتوان صفحات را راحت تمام کرد و تازه متوجه کل داستان میشوید
امید و ناامیدی را در همان صفحات پیدا خواهید کرد و نفسی از سر آسودگی میتوان کشید
اگر بخواهم دلیلی برای خواندن این کتاب به شما بدهم همان صفحات آخرش برای همان شوک غیر قابل تصور است
کتاب به امید تمام شد
0 سال پیش
5بهخوان
کتابی بود که با خودش خواننده رو همراه می کرد. ترجمه روانی داشت و خوب میتونست فکر و خیال خواننده رو ببره جایی که کاراکترها هستن.
پایانش یکی از بی نظیر ترین پایان هایی بود که خوندم، دوست داشتنی، غمگین، شوکه کننده، دردناک، امیدبخش.
به شدت پیشنهادش میکنم و از اونجایی که تعداد صفحاتش هم مناسبه و زیاد نیست برای شروع کتاب خوانی و برای شکستن کتاب زدگی کتاب مناسبیه.