کتاب|

عمومی|

داستان|

ایران

درباره‌ی کتاب شب رنج موسینشر روزگار منتشر کرد: سلیم گفت:شب های طرابلس همین جوری وحشت دارد تو را خدا تو یکی مارا نترسان.تا آخر شیفت من می لرزم توی اتاق پانسمان.تا زود است بود بالاها.در یک اقلیم دیگر... من خودم بارها خواب دیده ام تاجری هستم در محله چهل دز بغداد.می دانی که پدر بزرگم بارها به عراق رفته بود. توتون تجارت می کرد،بدبخت نمی دانست یک روزی نوه اش می شود عمله ی ظلم... بارها خوابش را دیده ام که آنجا بوده ام. یک محله شبیه محله خودمان.درست است که سال ها از آن خبری ندارم اما دیوارهایش مثل همان دیوار کوچه هایمان و هوایش همان هوا و خانه هایش... ""
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
2 سال پیش
4بهخوان
یه کتاب کوتاه و جمع و جور از تخیل نویسنده در مورد امام موسی صدر و اتفاقات پیرامون ربوده شدن او، به چند تا داستان فرعی که اگر قرار بود کتاب بیشتر ادامه داشته باشه و بلندتر بشه، کاملا این پتانسیل رو داشت... هر چند خیلی قوی نبود اما کشش نسبی خوبی داشت و مطالعه ی خوبی بود
1 سال پیش
4بهخوان
حدود ۸۰ صفحه نخست کتاب در سردرگمی گذشت! در حالی که تلاش می کردم تا ارتباط بین آدم ها و وقایع را پیدا کنم. در عین‌سردرگمی و آشفتگی داستان ها ، با متن و جملات ارتباط گرفته بودم. کمی بعد کاملا با فضای داستان همراه شدم و نویسنده به خوبی تک تک ارتباط ها و سوالات را با ضربه ها و یادآوری های هنرمندانه ای پاسخ گفته بود. برخی از تصویرسازی ها بسیار خوب و‌مجسم از آب درامده بود و در مجموع به خواننده اراده کافی برای دنبال کردن کتاب می داد. به لحاظ موضوعی فکر می کنم رمان منحصر به فردی ست. تا به حال به رمانی با موضوع امام موسی صدر برنخورده بودم‌. تا جایی که تجربه ام قد می دهد یک‌داستان بلند ِ خواندنی و دو کتاب خاطره نگاری ، تقریبا تمام آثار خوشخوانی ست که درمورد امام نوشته شده است.باقی نوشته ها حالت تاریخ شفاهی دارند و اثری از روایت داستانی و رمانی در آن ها دیده نمی شود. کتاب پایان بندی خوبی داشت که اگرچه ناگهانی ، اما با ضربه و معنا همراه بود. ولی موضوع و سوژه رمان به قدری گسترده است که جای پرداخت ها و نوشتن هایی بسیار بیش تر از این را دارد. گوشه گوشه و فصل فصل زندگی امام موسی صدر _امتداد حیات و آثار ایشان ، قبل و پس از ربوده شدن_می تواند محل رویش و خلق آثار مختلف ادبی و رمان های خواندنی باشد.
4 ماه پیش
2بهخوان
کتاب خیلی عجیب و مبهمی بود. سبک نویسندگیش رو دوست داشتم اما از جمله بندی و توصیفاتش اصلا خوب نبود و می تونست خیلی بهتر باشه. به نظرم داستان باید تخیلی باشه و خب این حجم از تخیل رو درباره اتفاقی که هنوز سالهای زیادی ازش نمی گذره نپسندیدم. با همین درون مایه می شد داستان های نزدیک به واقعیت تری نوشت.
کتاب های دیگر مصطفی جمشیدیمشاهده همه