کتاب|

عمومی|

علوم انسانی

پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
2 سال پیش
5بهخوان
چرا ملت ها شکست می‌خورند، سقوط می‌کنند، برخی‌شان ثروتمند و برخی‌شان فقیرند. و اینچنین دوگان‌های دیگر پدید می‌آید: غذا و قحطی، سلامتی و بیماری. پرسش اینست که سببِ تقسیم کشور‌ها، سببِ غنا و ثروتشان چیست؟ فرهنگ، آب و هوا، جغرافیا و منابع طبیعی؟ البته که این عوامل هیچ یک قطعی و حتمی نیستند. پرسش دیگر: چرا برخی کشورها در کمالِ ناباوری سریعاً مسیر توسعه را طی می‌کنند؟ کشورهایی که وقتی می‌شنویم تعجب می‌کنیم. پاسخ یک خطی و جالب کتاب اینست که نهادهای سیاسی و اقتصادی، که محصولِ عملِ انسان‌هاست، سببِ موفقیت اقتصادی و گام گذاشتن در مسیر توسعه می‌شوند. نویسندگان این کتابِ برندۀ نوبل اقتصاد برای توجیه و مدلل‌کردن این ایده آمده‌اند بزنگاه‌های تاریخی و مدل‌های حکومتی در تاریخ (مانند امپراطوری رم، دولت-شهرهای مایا، قرون میانه، شوروی و آفریقا) را بررسیده‌اند و حرف‌ها و خرده ایده‌های جالبی را مطرح کردند. از این ایده‌ها می‌توان از موارد زیر نام برد: دوراهی سیاستمدار سرنوشتِ کشور را معین می‌کند، این‌که سیاستمدار قدرتش را با قربانی‌کردنِ منافع عمومی حفظ کند یا قدرت سیاسی‌اش را تدریجاً به هدفِ تامین منافع عمومی از دست دهد. قدرتِ اقتصادی است که قدرت سیاسی را حفظ می‌کند. به بیان دیگر، برای سیاستمداران این نکته مسلم است که بقاء او و سیستمی که مدیریتش می‌کند در گروِ رفاه بیشتر مردم و حتی مالیات بیشتر است اما ممکن است این اقدامات برای او هزینه‌های زیادی داشته باشد. اینجا، غالباً، چه رخ می‌دهد؟ سیاست و اقتصاد به دستِ گروهی اندک می‌افتد که نتیجۀ آن نظامی اندک سالار یا الیگارشی خواهد بود. انگار شکوفاییِ اقتصادی با نظامِ الیگارشی رابطۀ عکس دارد، یعنی هر جا شکوفاییِ اقتصادی باشد نظام الیگارشی باید رخت ببندد و برعکس، ملت‌ها با نظام های اندک سالار شکست می‌خورند. چاره چیست؟ توانمندسازی و هوشیاری مردم. باید سرگذشتِ کشورهای اندک‌سالار را خواند و از آن عبرت گرفت. این روایت‌ها انباشتۀ تجارب حکومت‌های اندک‌سالار است. البته توجه داشته باشید اندک‌سالاری اژدهاست، یعنی حتی اگر جوامعی توانسته باشند راه‌های نفوذ را ببندند و از اندک‌سالاری بگریزند باز در جایی به آن دچار شده‌اند. اما آیا می‌توان قواعدی کلی تبیین کرد تا از دام اندک‌سالاری گریخت؟ اصلی مسلم وجود دارد که چنین تبیین‌ها و پاسخ‌هایی مطالعات و همکاری‌هایی چندرشته‌ای می‌طلبد (مثل این کتاب، که از خواندش محظوظ می‌شوید) اما بالاخره نتیجه چیست؟ آنچه پیش روی ما قرار دارد اینست که گذار از اندک‌سالاری منوط به تبیین دو چیز است: 1. ارتباط میان فرادستان؛ 2. ارتباط فرادستان و شهروندان. کتاب حاضر به مورد اخیر می‌پردازد. بگذارید با ذکر یک نمونه پیش برویم. چرا آرژانتین، برخلاف انگلستان، دائماً در دام الیگارشی می‌افتاد؟ یعنی پس از دوره‌ای از نظام مردم‌سالار دوباره دچار اندک‌سالاری می‌شد؟ چرا دائماً حکومت به دست فرادستان می‌افتاد؟ پاسخ در تکثر نیروهای نظامی انگلستان و عدم تکثر در آرژانتین است. اساساً امنیت (و جنگ) کلیدواژه‌ای است که با آن می‌توان نظام الیگارشی را توضیح داد. «امنیت» چماقی است که می‌تواند حربۀ دست فرادستان برای انحصار قدرت شود. این توضیحات یک «امّا»ی بزرگ دارد: امروزه دیگر تکثر نیروهای نظامی متصور نیست، پس چه باید کرد؟ معمای توسعه از همین جا آغازیده می‌شود، راهکار چیست؟ توانمندسازی مردم (این را که گفتیم) اما چگونه؟ با آموزش، گسترش اطلاعات از طریق رسانه‌های آزاد، شرکت در سازمان‌های غیردولتی و حضور احزاب در فضای سیاسی از جملۀ این راهکارهاست. اما این‌ها راهکارهایی شکننده‌اند (برای نمونه، به تجربۀ احزاب در ایران بنگرید) پس انگار دستورالعمل ساده‌ای وجود ندارد، با این حال، پاسخ نویسندگان اینست: توانمندسازی از طریق همکاریِ گروهی برای دستیابی به منافع خصوصیِ بیشتر.
2 سال پیش
4بهخوان
این کتاب رو بسیار پسندیدم. من همیشه دلیل بدبخت یا خوشبخت شدن بعضی ملتها رو نسبت به بقیه کشورها در ذهن خودم جستجو میکردم. غالبا به دو راهی مرغ و تخم مرغ میرسیدم. اینکه ملت اشتباهات زیادی کردن و باعث شده حکومت بد و متعاقبا شرایط بدی بر اونها حادث بشه یا اینکه برعکس، شرایط به نحوی بوده که حکومتهای نالایقی به ناگهان یا به تدریج حاکم بر ملت شدن و این باعث بدبختی اونها شده. این مسئله خوشبختی و بدبختی ملتها رو البته به همین سادگی ریشه یابی نمیشه کرد که اونو به حکومتشون ربط بدیم و میدونستم که عوامل جامعه شناختی و تاریخی و فرهنگی زیادی دخیل هستن در این باره . اما خب هیچ وقت نمیتونستم الگوی درست و منطقی براش پیدا کنم. نهایتا ساده‌ش میکردم و با خودم میگفتم دست تقدیر این بوده که اینجوری بشه. ایران اینجوری سوییس اونجوری، کره شمالی اون وضعی و کره جنوبی یه وضع خیلی متفاوت تر و … به یک جبر جغرافیایی میرسیدم نهایتا. اما وقتی با این کتاب روبرو شدم و عنوانش رو دیدم و نویسنده‌های خیلی متخصص و کاربلدش رو ، لحظه ای درنگ نکردم که با وجود حجم نسبتا زیادش سریع بخونم تا بلکه به یه جواب خوبی برای سوالهام برسم و انصافا که چقدر موشکافانه و دقیق بهش پرداختن. موضوع مورد بحث خیلی بین رشته ای و کیفیه اما بعد از خوندنش خواننده رو تا حدود زیادی اقناع میکنه. موضوع نهاد های اجتماعی خیلی بحث مهمی بود که توی این کتاب با اهمیت خیلی زیادش آشنا شدم. خلاصه که تاریخ و جامعه شناسی و اقتصاد و سیاست و … دست به دست هم میدن تا یک جواب نسبتا دقیق برای این پرسش فراهم کنن: چرا ملتها شکست میخورند؟
3 سال پیش
5بهخوان
خیلی دوستش داشتم. کتاب مرجع درسی بود در دانشکده‌ی اقتصاد، به نام اقتصاد سیاسی. مفهومی در این کتاب وجود دارد به اسم « تخریب خلاق». نمی‌دانم می‌توانم خوب بگویم یا نه. چون جا افتادن این مفهوم برای خواننده مستلزم خواندن مثال‌ها و توضیح فراوان است و به جز با خواندن کتاب حاصل نمی‌شود. اما برداشت من از آن این است که تخریب خلاق وقتی اتفاق می‌افتد که می‌پذیری چیزی از بین برود و چیز جدیدی جای آن را بگیرد. مثل آتش گرفتن ققنوس که از خاکستر آن ققنوسی تازه برمی‌خیزد. مثل وقتی که مشاغل خاصی از رونق می‌افتند و به جای آن مشاغل جدیدی به وجود می‌آیند. مثلن با اختراع ماشین بخار بسیاری از مشاغل از دور خارج شدند. تقریبا تمام مشاغل مربوط به حمل و نقل با چهارپایان از رده خارج شدند و به طور قطع، این اختراع به مذاق اهالی این مشاغل خوش نمی‌آمد. کتاب، در مرحله‌ی بعد می گوید حالا فرض کنید صاحبان این مشاغل، قدرت هم داشته باشند. و صاحبان انحصار (مونوگارشی) یا الیگارشی (همان انحصار است اما دست چند نفر خاص) باشند. می‌توانند با استفاده از اهرم‌های فشار جلوی تخریب خلاق را بگیرند. کتاب با ذکر ده ها مثال، در امپراطوری‌ها و کشور‌های قدرتمند (از باستان تا معاصر) این پدیده را بررسی، و عوامل موثر بر شکسته شدن سد مقاومت در برابر تخریب خلاق را نشان می‌دهد. کتاب چند فصل دارد و می‌توان هر کدام از فصل‌ها را جداجدا خواند و از آن بهره برد.
2 سال پیش
5بهخوان
سوالی که کتاب به دنبال پاسخ دادن به آن است بر روی جلد نوشته شده. برای این‌که سوال کتاب واضح‌تر بشه به این فکر کنید چرا مردم برخی کشورها ثروتمندتر از مردم برخی از دیگر کشورها هستند؟ برای پاسخ به این سوال کتاب یک نظریه محوری دارد و برای آنکه نشان دهد این نظریه درست کار می‌کند از دوران انقلاب کشاورزی تا امروز را به وسیله آن تحلیل می‌کند. می‌شود با این کتاب هم‌دل نبود اما نمی‌شود این نگاه را نشناخت.
کتاب های دیگر دارون عجم اغلومشاهده همه