کتاب|

عمومی

درباره‌ی کتاب کلوچه بزرگپسرک با صدای آواز خروس از خواب بیدار شد. او می خواست برای صبحانه یک کلوچة بزرگ بخورد. مادر به او گفت که آرد، تخم مرغ، مربا، شیر و... تهیه کند. پسر به گندم زار رفت و بعد از چیدن گندم ها با آسیابان، شروع به کوبیدن گندم ها با خرمن کوب کردند و بعد از آسیاب گندم ها، پسر آرد را به مادر داد. به همین ترتیب و با زحمت فراوان وسایل مورد نیاز را تهیه کرد و با مادر شروع به پختن کلوچة بزرگ کردند. این کتاب با موضوع داستان آشپزی برای گروه سنی جب» و «ج» به نگارش درآمده است.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
کتاب های دیگر اریک کارلمشاهده همه