کتاب|

عمومی|

داستان|

ایران

درباره‌ی کتاب گنطرهانتشارات تا منتشر کرد:قبلا گفته بودم قرار نیست آب خوشی از گلومان پایین برود، خوب یادم است که توجهم جلب شد به گوشه ای از حیاط ، مصطفی رحیمی روزنامه کیهان را روی زمین پهن کرده بود. بچه ها سعی می کردند نوشته ها را بخوانند. با دستپاچگی دوچرخه را به فنس مدرسه قفل زدم. شتابان سمت مصطفی رفتم، تیتر را خواندم: "خرابکاران...." یک آن چشمم افتاد به عکس ها. چشم هایم سیاهی رفت....
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه