کتاب|

عمومی|

ادبیات|

درباره‌ی زبان و ادبیات

درباره‌ی کتاب پرسش های بوطیقای داستایفسکیدر میان انبوه متون درباره داستایفسکی،پرسش های بوطیقای داستایفسکی یکی از هیجان انگیز ترین و نوآورانه ترین آثار است.این اثر با تکلیف اصلی نقادی ادبی دست و پنجه نرم میکند:ویژگی های هنر داستایفسکی کدامند،و چرا و چگونه با ویژگی های هنر دیگر رمان نویسان متفاوتند.کتاب باختین از زندگی نامه ی داستایفسکی هیچ نمیگوید،به محتوای ایدئولوژیک آثار او یا به جایگاه این محتوا در زمان و مکان نیز تنها انک اشارتی میکند.پرسش های بوطیقای داستایفسکی تعمدا تنها بر چند پرسش متمرکز است:نقش قهرمان در رمان های داستایفسکی؛شیوه ی ارائه ی ایده ها در رمان های او؛پرسش شلز آن فراداد ژانری که داستایفسکی وامدار آن است یا گمان می رود که به آن وابسته باشد؛و سرانجام،کاربرد ویژه ی زبان و گفت و گو در رمان های او،در اشتباه خواهیم بود،اگر که این پرسش ها را پرسش هایی صرفا فرمالیستی بخوانیم.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
1 ماه پیش
پرسش‌های بوطیقای داستایفسکی ایوان کارامازوف: فئودور؟ فئودور؟ داستایفسکی: بله قربان! – چیزهایی را که باید از قول من در رمانت بگویی و کارهایی را که باید به من نسبت دهی، برایت تمام و کمال روی این برگه‌ها نوشته‌ام. ببر و دقیق بخوان و بدون این که کلمه‌ای را تغییر دهی، آن‌ها را در رمانت بنویس. + اما قربان! این درست نیست. قصد جسارت ندارم اما مطمئنم بسیاری از ایده‌ها و حرف‌های شما مخالف آن چیزی است که من می‌خواهم در رمانم بگویم. حرف‌های شما هم ایده‌های مرا تضعیف خواهد کرد و هم ساختار رمانم را به هم خواهد ریخت. – چه اهمیتی دارد؟ مگر من تو را خلق نکرده‌ام که بیان‌گر ایده‌های من باشی؟ + بله قربان. درست است که شما مرا خلق کرده‌اید اما من یک نویسنده‌ام. شما خواستید که باشم. قاعده این است که نویسنده شخصیت‌های رمانش را خودش خلق کند و به آنها یاد دهد چه بگویند و چه کار کنند تا پیام نویسنده در یک ساختار منسجم و باورپذیر منتقل شود. مخالفتی هم اگر هست باید در راستای تقویت مواضع نویسنده باشد و در نهایت به نفع ایده‌ی مرکزی رمان شود. اما من مطمئنم که مواضع و ایده‌های شما به نفع ایده‌ی مرکزی رمان نیست. – آه فئودور. فئودور ساده‌لوح. اگر من تو را خلق نمی‌کردم و به تو نوشتن یاد نمی‌دادم تو الان کجا بودی که برایم از ایده‌ها و ساختار رمانت حرف بزنی؟ من مهم‌ترم یا تو؟ + قطعاً شما. اما اگر مسئله ایده‌های من هم نباشد به هر حال ساختار رمان اهمیت دارد. آخر می‌دانید، چگونه بگویم، فقط شما نیستید که. قبل از شما برادرهایتان، پدرتان، برادر ناتنی‌تان و حتی آن کشیش دیوانه هم ادعا کرده‌اند که مرا آفریده‌اند و می‌خواهند در رمان حضور داشته باشند. خودتان بگویید، من چگونه می‌توانم این همه صدای مخالف و در عین حال معتبر را در یک رمان جا دهم؟ فکر نمی‌کنید کار در نهایت کمی شلخته و نامنسجم از آب دربیاید؟ – نمی‌دانم فئودور. ناسلامتی تو نویسنده‌ای. نه مرا حذف کن، نه برادرانم را و نه حتی آن کشیش بی‌مایه را. برو و فکری به حال رمانت بکن. *** داستایفسکی چگونه موفق می‌شود چنین کاری را انجام دهد؟ چگونه می‌تواند از میان مکالمه و مخالفت این همه صدای معتبر که بر صدا و اهداف خود او ارجحیت دارند رمانش را بنویسد؟ چنین رمانی چگونه شکل خواهد گرفت؟ کتاب درخشان باختین پاسخی جذاب به این مسئله است. این که داستایفسکی چگونه می‌توانست این همه صدای معتبر و مخالف با عقاید خودش را در یک رمان جا دهد و انسجام و ساختار رمان‌هایش را هم حفظ کند.
1 سال پیش
بعد از انتشار این کتاب، باختین مطالعه در زمینه‌ی رمان را جدی گرفت. خاصه آنکه رمان به ژانر مورد علاقه‌ی دستگاه فرهنگی نظام نیز مبدل شده بود. ایده‌های مربوط به گفتمان در رمان، کلام دوصدایی، اشکال مختلف مکالمه میان خود و دیگری، زمان و مکان در رمان، در مقاله‌های دیگر با تمرکز بر آثار نویسندگانی غیر از داستایفسکی پی گرفته شدند تا بار دیگر در نیخه‌ی دوم کتاب به شکلی پخته‌تر و کامل‌تر ظاهر شوند. فصل آخر کتاب، یعنی «گفتمان در آثار داستایفسکی»، را از این منظر می‌توان ملاحظه کرد. غیر از آن، فصل چهارم نیز برآمده از تحقیقات مفصل اوست درباره‌ی کارناوال. از این جهت، می‌توان نسخه‌ی سال 1963 را، که ترجمه‌ی انگلیسی و فارسی کتاب از آن صورت گرفته، نوعی جمع‌بندی آرا یا همان ایستگاهی در مسیر قله‌نوردی او به شمار آورد. از باختین آثار اندکی در حوزه‌ی نظریه‌ی رمان به جا مانده است (یکی از مفصل‌ترین‌ها را خود در جریان جنگ، کاغذ سیگار کرد و به مصرف شخصی رساند)، اما همین اندک از چنان نوآوری و غنایی برخوردار بوده‌اند در اغلب کتاب‌های مربوط به نظریه‌ی ادبی به تنهایی فصلی را از آن او ساخته‌اند. باید خوشحال باشیم که سرانجام این کتاب مهم نیز به فارسی ترجمه شده است. مهدی امیرخانلو، ماهنامه‌ی شهر کتاب، شماره‌ی چهاردهم، سال ۱۳۹۵.
کتاب های دیگر میخاییل باختینمشاهده همه