دربارهی کتاب راننده رئیس جمهورانتشارات شهرستان ادب منتشر کرد:یک لحظه همه حاضران یخ کردند. یکی از محافظین بدون چون و چرا به سمت اتوبوس رفت و به بهنام چیزی گفت. اتوبوس کمی جلو آمد و ایستاد. هیئت دولت همراه استاندار و فرماندار سوار شدند. قیافه بهنام وقتی که رئیس جمهور سوار شد و به او سلام کرد، مثل جن زده ها شده بود. ناخوداگاه رئیس جمهور را بغل کرد در حالی که قطره های اشک از زیر عینک ریبونش سرازیر شده بود. رئیس جمهور او را بوسید.پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
فقط داستان راننده رییس جمهور از این کتاب را خواندم
چقدر فاصله گرفته ایم از حرف هایی که قبلاً می زدیم !!!
1 سال پیش
5بهخوان
واقعا برخی از داستان هاش تاثیر گذار و جالب بودند
-قلعه گلاب، چون من لرم با این داستان ارتباط خاصی گرفتم
- گرگ های اهلی، عالی بود.
- ندای وجدان
- نویسنده بزرگ
- این ایرانه دیگه، آدم رو به فکر وادار میکند.
- رجعت عبدالله
- سپاه وحشت، عالی بود.
ولی نمیدونم چرا از داستان راننده رییس جمهور خوشم نیومد و برام عجیب و جالبه که چرا اسم کتاب رو از این داستان گرفته...
1 سال پیش
2.5بهخوان
اگر اشتباه نکنم کدیور این داستانهای کوتاه رو قبل از پس از بیست سال نوشته، برای همین اگه به امید کتابی مثل پس از بیست سال میرسد سراغش ناامید میشید.
تو این کتاب نقطه قوت بزرگ کدیور مضمون داستانهاشه و نقطه ضعف بزرگش روایت و زبان. مضمونها بدیع و جذاب، چیزی که شاید بشه اسمش رو رئالیسم عدالتخواهانه گذاشت، اما متاسفانه ( بیشتر به خاطر تازهکار بودن و کم تجربگی ) پرداخت روایت به شدت ضعیف و زبان زیادی معمولی.
منتظر کارهای بهتر کدیور هستم. داستانهایی یک گام به پیش، نه دو گام به پس!
1 سال پیش
4بهخوان
کتاب مجموعهای از ۱۳ داستان نسبتا کوتاه و با موضوعاتی متفاوت است، از کتابهایی بود که دوست داشتم و خوندنش رو هم پیشنهاد میکنم، برای خودم داستانهای فرشتگان قلعه گلاب، گرگهای اهلی، ندای وجدان و اینجا ایرانه، خیلی جالب بود، از قلم سلمان کدیور هم خوشم اومد و احتمالا کتاب پس از بیست سال رو هم بزودی شروع کنم