کتاب|

عمومی|

ادبیات|

شعر|

شعر ایران

درباره‌ی کتاب شرح بت پرستی هاخونین دلم بیا به شرابم نشان بده این شیشه را به شادی مستان تکان بده سرریز مانده کاسه چشمانم از خمار خیر است استخاره نکن استکان بده این مرهمی که داده ای از دشمنان به من از من بگیر و خنجری از دوستان بده قربان آن شراب فروشم که گفت (مست جامی اگر که خواست به دستش دکان بده) در این قفس که تجربه ای با شکوه نیست در باز کن به بال و پرم آسمان بده این غصه می خورد دل ما را که میزبان دستش دراز مانده به مهمان که نان بده من خواب دیده ام گل من صبح می دمد ای باغبان به دیدن فردا زمان بده زندان پارسای جهانیم و بی صدا یارب خودت به ایل غریبان زبان بده
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
کتاب های دیگر علیرضا سپاهی لایینمشاهده همه