من کتاب را با ترجمهی علیرضا کیوانینژاد خواندم از نشر چشمه. چنگی به دل نمیزد. چون داستانها پیرامون موسیقی بود گمان میبردم خواندنی باشد. ولی چندان به انتظارم نزدیک نبود. چند شب که بیخوابی به سرم زده بود میانِ خواندنِ کتابهایِ دیگر، یکان یکان داستانهای شبانه را خواندم.
1 سال پیش
4.5بهخوان
این کتاب مجموعه داستانهای کوتاه(نسبتا)ایشی گوروئه و برنده جایزه نوبل.سبک داستانها مدرنه.و بینظیر!ترجمه چشمه (کیوانی نژاد)رو خوندم و خوب بود
2 سال پیش
3بهخوان
فکر میکردم #نوبل را به #کازوئوایشیگورو دادند که #موراکامی را دقمرگ کنند اما تا این جا به نظرم واقعا بسیار بهتر از او #داستان مینویسد.
البته من هنوز رمانهای #ایشیگورو را نخواندهام اما با تسلطش به صحنه و شخصیت پردازی در همین کتاب میتوانم حدس بزنم که رمانهایش هم به روشنی از #موراکامی بهتر باشد
داستان اول از کتاب #شبانهها یک داستان کاملا #رابطه محور، تصویرساز و البته خیلی خیلی بیشتر #احساسی است
اسم داستان #خواننده است و بخش مهم داستان در #کافه ها و روی قایقی بر کانالهای #ونیز میگذرد
داستان دوم کتاب #شبانهها هم #رابطه محور است. ۵۰ صفحه حتما برای یک داستان کوتاه خیلی زیاد است اما جذاب و بیدستانداز تا آخر خوانده میشود
هم #تعلیق و #کشمکش دارد هم مثل باقی داستانها رابطهمحور و #احساسی است و #موسیقی و #شب هم دارد
داستان سوم واقعا حرف تازهای نسبت به داستانهای پیشین نداشت.
قدرت و تاثیرگذاری آنها را هم نداشت
داستان چهارم #کتاب هم ۵۰ صفحه است که برای داستان کوتاه زیادی بلند است
اما فضاسازی شبانه و تعلیق و کشمکش اجازه نمیدهد آن را ببندید.
نام #داستان «شبانه» است نوازنده ای برای کسب شهرت جراحی پلاستیک میکند، در هتل دوران نقاهتش همسایه زنی مشهور است که کارش با او به ماجراجویی شبانه هیجانانگیز و در عین حال مسخرهای میکشد
#داستان آخر #کتاب شبانهها یعنی نوازندگان ویولن سل هم درفضای کافههای روباز #ونیز و در حس و حال نوازندگان خیابانی میگذرد و #رابطه شخصیت اصلی با یک استاد موسیقی مسافر که درآخر میفهمیم...
1 سال پیش
4بهخوان
داستان هایی روان و شیرین و کوتاه درباره ی جادوی موسیقی بر زندگی آدم های معمولی و موسیقیدان هایی که اندکی با آنچه تصور می کنیم متفاوتند. خواندنش لذتبخش بود. (: