۲ ستاره دادم برای احوال خوب آخرای کتاب. ولی هر قصه، باید ماجراش منطقِ درستی داشته باشه. یه بچهمدرسهای که اولِ قصه همهش بدو بدو و زودباشه، یههو چهطور شد که به «عجله کافیست، آهستهتر کن» رسید؟ این گره و گرهگشایی برای مخاطبِ کودک مهمه.
نگفتن و مسکوت گذاشتنِ این بخش از ماجرا، نقصه.
4 ماه پیش
4بهخوان
مخاطب کتاب بیشتر از اینکه بچهها باشن بزرگتران، چون معمولا ماییم که هی به بچهها میگیم عجله کنن. در این روزها خیلی احتیاج داشتم بخونمش
پ.ن: با توجه به تنها یادداشتی که اینجا روی این کتاب نوشته شده میگم. کتاب کودک قرار نیست حتما داستان داشته باشه با گرهافکنی و اوج و گرهگشایی. مثل خیلی از کتابهای رینولدز یا اولیور جفرز که درخشانن اما خط داستانی ندارن.