دربارهی کتاب اتاقی برای مهمانپای مرگ به خانهام باز شده بود. قوانینش با نیرویی هولناک زندگی دوباره را پس میزد. دلم لک زده بود برای بچههای خانۀ بغلی، برای آن بدنهای کوچک و خستگیناپذیرشان که سرشار از حیات و سرزندگی بودند. ساعت تقریباً یک بود و من، با چشمهایی خیره به یک نقطه، هنوز بیدارِ بیدار بودم. به نظرم رسید کسی توی آشپزخانه اینور و آنور میرود، شاید هم صدای پچپچ بود، اما این خیالات صرفاً بهخاطر این بود که ساعت خوابم عقب افتاده بود و حتماً باید قبل از ساعت دو میخوابیدم، یعنی قبل از ساعتی که با فرارسیدنش مناطـق قحطیزده، کمپهـای مهاجران، ایـن سیـارۀ روبـهویـرانی و تمام صفات پست و خطاهایم بیوقفه پیش چشمم ظاهر میشدند و آزارم میدادند.
اتاقی برای مهمان داستان عشق و محبتی است عاقلانه توأم با تلنگرهایی تلخ، و همچنین داستان روابط دوستانه و بهت و حیرت در رویارویی با تهور و چارهاندیشی انسانها در مواجهه با مرگ که با ظرافت تمام و نثری بسیار صریح و شفاف نگاشته شده. خواندن این رمان را از دست ندهید. این رمان واقعیتر از آثار غیرداستانی است.پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه