کتاب|

عمومی|

داستان|

لاتین

درباره‌ی کتاب ارباب ها (امیر کبیر)داستان ارباب ها در زمان حکومت کوتاه مادرو و عکس العمل سیاه هوئرتا می گذرد. صحنه داستان شهر کوچکی است در غرب مکزیک که تحت نفوذ و مالکیت خانواده تاجر و بانکداری است که انگل وار شیره جان مردم را می مکند و بر قدرت خود می افزایند. این خانواده که در رژیم پورفیریو دیاز به نعمت و قدرت رسیده است، از هیچ وسیله ای، هرقدر هم پلید و خبیث برای تحکیم موقعیت و حفظ منافع خود روگردان نیست.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
0 سال پیش
2.5بهخوان
خلاصه‌ش این که این کتاب توی کل دنیا با اقبال خوبی مواجه نشده. توی گودریدز فقط مرورهایی به زبان فارسی داره (نشر ماهی+ترجمه‌ی سروش حبیبی+ قیمت مناسب= فروش خوب کتاب ِ حتی بی‌محتوا) و کلا ۱۶۷ نفر بهش رای دادن. کتاب خوووووبی نیست، داستان کوتاهیه که شخصیت‌‌پردازی‌هاش نصفه و نیمه‌ست و یه کم بی سر و ته به نظر میاد، اما برای من که هیچی هیچی هیچی درباره‌ی انقلاب مکزیک نمی‌دونستم، آورده‌هایی داشت.
1 سال پیش
3بهخوان
یک داستان کوتاه با روایت خطی و شخصیت پردازی بسیار ساده درباره انقلاب مکزیک. اگر از این انقلاب چیزی نمی‌دونید مقدمه‌ای در ابتدای کتاب آورده شده کمک می‌کنه فضای داستان رو بهتر درک کنید. کوتاه بودن داستان باعث شده به طور مفصل روی شخصیت پردازی و فضاسازی کار نشه که با در نظر گرفتن اهمیت موضوع شاید یه ضعف به حساب بیاد. اما من از خوندنش خیلی لذت بردم. خصوصا جملاتی که از زبان شخصیت "رودریگز" بود. پبشنهاد: اگه دنبال یه کتاب کم حجم با موضوع مشابه اما با شخصیت پردازی قوی‌تری هستید، می‌تونید "شهری با میله‌های آهنی" از مارک پئیر رو بخونید.
1 سال پیش
3بهخوان
~این عقیده ارباب هاست و حق هم دارند. انقلاب برای ارباب ها مسئله مرگ و زندگی است. از نظرم، کتابیست که افراد دهه های پنجاه تا هشتاد باید آن را بخوانند و از تک تک قضایا درس بگیرند و شیوه انقلاب و تحول در جامعه ای با بحران های اجتماعی و اقتصادی را یاد بگیرند تا آینده ای بهتر به دست انسان هایی با آگاهی رقم بخورد. انقلاب فرقی نداره که در مکزیک اتفاق بیوفته یا ایران، در اینجا تغییر و تحول است که مهم هست.
1 سال پیش
3.5بهخوان
«به عقیده‌ی ما، سیاه‌ترین ننگی که با انقلاب ۱۹۱۰ از پرده بیرون افتاد چهره‌ی واقعی طبقه‌ای از روشنفکران فرومایه است که تا کمر خم می‌شوند و تملق می‌گویند. ما می‌دانیم که دو نوع برده در مکزیک وجود دارد:یکی زحمت‌کشان و دیگری روشنفکران. اما وقتی زحمت‌کشان خون خود را بی‌دریغ به پای نهال آزادی می‌ریزند، روشنفکران با اراجیف تهوع‌آور و نفرت‌انگیز خود مطبوعات را پر می‌کنند. ما بیچارگانِ بی‌سواد را می‌ستاییم و از تعفن روشنفکران بیزاریم.» داستان ارباب ها در سال های ۱۹۱۱ تا ۱۹۱۳ در مکزیک می‌گذرد. داستان شروع انقلاب مکزیک و بعد شکست زودهنگام آن در یک منطقه نامشخص از مکزیک می‌گذرد. نویسنده را نمی‌شناختم اما با شناختی که از آقای سروش حبیبی داشتم، سراغ این کتاب رفتم و خب، باید بگویم ارزشش را داشت. ارباب ها روایتی خطی و ساده دارد. به دلیل حجم کم کتاب وقایع به سرعت می‌گذرند و این امر باعث شده تا اتفاقات کم تر تأثیری بر داستان بگذارند. داستان انقلاب مکزیک همانند دیگر انقلاب ها شروع می‌شود و ادامه پیدا می‌کند: ابتدا ارباب ها یا همان خان ها را از عرصه سیاست کنار می‌زنند. سپس تلاش می‌کنند نظامی جدید و بدون کمک از ارباب های عصر پیشین بوجود بیاورند. و در نهایت از این کار عاجز می‌مانند و آرام آرام ارباب ها را به کار بازمی‌گرداندند؛ البته با شکل و شمایل دیگر و اینبار نه در ویترین. البته تفاوت انقلاب مکزیک با دیگر انقلاب ها در این است که این نوع نظام دورگه تداوم پیدا نکرد و مشت آهنینی با کودتا نظام نوپا را در هم شکست.