دربارهی کتاب از عشقاباد تا عشق آباد (جلد دوم)(شومیز)انتشارات سوره مهر منتشر کرد:
تندیس نور، با گامهای آهسته، در حالی که دامن ردا به آرامی موج برمی داشت، به حرکت درآمد. دست تندیس بالا رفت و به حالت افقی قرار گرفت. دست، با انگشتری که در آن می درخشید، پیش آمد و روی سر یوری، در ارتفاعی بالاتر، ثابت ایستاد. آنگاه از نگین انگشتر نور سبز زمردین خوش رنگی ساطع شد و تمام بدن کودک را فراگرفت.
و واسیلی قبل از اینکه مدهوش شود، چشمان یوری را دید که ابتدا پلک زد و بعد به آرامی گشوده شد و لبخندی معصومانه به روی تندیس زد. در آن لحظه پلک های واسیلی روی هم افتاد و سکوت مطلق همه جا را فرا گرفت.
پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه