دربارهی کتاب راز گم شده خاورانتشارات سوره مهر منتشر کرد:
... نسیم عصر پرده توری را پیچ و تاب داد و میآمد داخل اتاق. "مجید"
نشسته بود پشت میز چوبی تازهاش و داستان مینوشت:
-" خاله خاور توی اتاقک خود نشسته بود و با چشمهای گود افتاده
شهر را نگاه میکرد. تکهای رنگین کمان افتاده بود گوشه آسمان. هدایت
پسر خاله خاور سالها دیر کرده بود اما خاله به همه میگفت که هدایت
او خواهد آمد...
پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه