دربارهی کتاب دیوان پروین اعتصامی (قابدار)انتشارات صدای معاصر منتشر کرد:
در این روزها یکی از دوستان گلدسته ای از ازهار نوسکفته بدستم داد وقتی برگردنم نهاد،دستم از آن رنگین گشت و دامنم مشک آگین بوی گلم چنان مست کرد که دامنم از دست برفت...
پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
عالی، ینی هرچی بگم از ارزشش کم کردم، مخصوصا چقدر از شعرا به زمان حال هم تعمیم داده میتونن بشن...
6 ماه پیش
5بهخوان
اشعار پروین خیلی دلنشین و زیباست؛ مخصوصا شعر "گفت و گوی مادر موسی و خداوند"
1 سال پیش
2.5بهخوان
خانم اعتصامی از کمبود ستاره ناراحت نشوید!بجایش برای شادی روح تان صلواتی ختم میکنم!
نه «آدمِ شعر » بودم و نه آدمِ شعر در دور و اطرافم تا آن سال ها دیده بودم. اینکه کتاب شعر بخوانم و بخرم که کلا تعریف نشده بود...
در همان روز های خوش شروع مدرسه، که دیگر بزرگ شده بودیم، دیگر فرممان سورمه ای رنگ بود و مقنعه سفید نمیپوشیدیم، یکی یکی معلم ها میآمدند ورود مان را به مقطع جدید تبریک میگفتند، کمی که خوش و بش کردند زهر چشم میگرفتند، تاریخ امتحان ها را تا خودِ خرداد معین میکردند که مبادا پر شود و میرفتند. بالاخره نوبت به ادبیات رسید، خانم معلم همه تشریفات هفته اول مهری را به رسم دبیران پیشین انجام داد تا اینکه گفت: و اما امتحان شعر حفظ تون. خوب تا اینجایش چیز جدیدی نبود، لابد باید دو تا شعر برای نوبت یک و دو تا برای نوبت دو از کتاب حفظ میکردیم. همانطور که از فهرست به دنبالِ «شعر آسون ترا » بودم خانم گفت: میروید دیوان پروین اعتصامی را میگیرید و شروع میکنید به خواندن، به ازای هر جلسه باید خوانش یک شعر را تمرین کنید، زمان امتحان هم که شد باید هر کسی شعری متفاوت را حفظ کند و اولویت انتخاب با کسی است که زودتر شعر را حفظ کند.
من که نفهمیدم چه شد! فقط انگار باید با شعر «یه کار اضافه ای » میکردیم... از همان ظهر آمدم خانه و غر زدم تا خود اولین جلسه که قرار شد خوانش شعر تمرین کنم.
شعر خواندن من برای جلسه اول همانا و تا آخر هفته کل دیوان را تمام کردن همان.
خانم معلم و پروین من را با شعر آشتی دادند.
هرچند هنوز از شعر میترسم! احساس میکنم شعر با من حال نمیکند :/
1 سال پیش
1بهخوان
شعرهای جالبی داره 《مثلا سیر و پیاز
سیر طعنه زد ب پیاز چقدر بدبویی
پیاز در جوابش میگه تو از عیب خود بی خبری
ب زبان ساده هست
خدا بیامرزتش