دربارهی کتاب دور تا دور دنیا (30)(دوشس ملفی)دوشس: من کهام؟
بوزولا: جعبهای از طعام کرمها، مرهمی از روغن مومیایی، این گوشت چیست؟ اندک شیری بریده، خمیری ورآمده. اجسام ما از زندانهای کاغذینی که کودکان بسازند و مگسان را محبوس آن کنند ضعیفتر است، حقیرتر است، چرا که ما در زندانمان میزبان پستترین کرمهای زمینایم. تاکنون آیا چکاوکی را در بند قفس دیدهاید؟ روح ما در زندان تنمان چنین است: این دنیا چونان چمنزار کوچک اوست و این آسمان چونان گوی بلورین او، که تنها دانش محدودی از ابعاد کوچک زندان را نشانمان میدهد.پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
آقای وبستر همعصر شکسپیر بوده، و این اثر هم یک تراژدیست در پنج پرده، درنتیجه برای من که تا به حال تراژدی کلاسیک نخوانده بودم و دوست داشتم بخوانم، شروع بدی نبود.
داستان گویا از واقعهای تاریخی گرفته شده که سیر نقلش در داستانها و نمایشنامهها را آوردهاند در مقدمه. ماجرای عشق یک بیوه اشرافی به مردی در طبقه اجتماعی پایینتر، مخالفت برادران و ازدواج و تولد فرزندان و دسیسه قتل و درنهایت مرگ همه! جالب بود که چهطور همه به سمت سرنوشت گویی محتومشان حرکت میکردند، اگر نه به تدبیر، پس با بدشانسی (مرگ آنتونیو). استفاده نمایشی از زمان و فشرده کردن آن تنها برای وقوع حوادث هم جالب توجه بود.