دربارهی کتاب قاطر غنیمتیانتشارات سوره مهر منتشر کرد:لولید و صاف شد. چشم در چشم که شدیم، وای خدا! شاپور بود. زدم توی سرش. - خاک تو سرت، کلاه آهنی رو روی باسن میذارن؟! شاپور لبخند زد و گفت:«حکمتی توش داره علی» -چه حکمتی علاف؟ - اگه ترکش بخوره توی سرم،راحت میشم. اما اگه بخوره تو باسنم، یه سال باید مثل مراد رو شکم بخوابم.پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
اگرچه جنگ داستانهای بسیاری برای روایت دارد و از ثانیه به ثانیه آن هشت سال و به تعداد مدافعان میتوان داستان نوشت اما با گذر سالها هنوز بسیاری از کودکان و نوجوانان هستند که با بسیاری از داستانهای آن دوران آشنایی ندارند. این دغدغهای بود که نویسنده کتاب را بر آن داشت تا داستانهای جنگ را برای مخاطب کودک و نوجوان بنگارد. اکبر صحرایی با قلمی طنز به سراغ این کار رفته تا جاذبه بیشتری برای مخاطب بیافریند و افراد را تا آخرین کلمه با خود همراه کند. همچنین در خلال داستانهای کتاب تصاویری را میبینیم که بر جذابیت بصری اثر میافزایند. نویسنده علاوه بر انتخاب فرم در محتوا هم گامی بلند برداشته و در جریان روایتهای طنز از ماجراهای رزمندگان به معرفی قهرمانهایی از جنس جبهه و جنگ برای نسل فردا پرداخته است. عنوان کتاب برگرفته از یکی از همین ماجراهاست که قصۀ مسابقه دو رزمنده را در حالیکه برای رسیدن به غنیمت بیشتر با هم رقابت میکنند روایت میکند.
1 سال پیش
5بهخوان
این کار اثار دیگر طنز دفاع مقدس است از اکبر صحرایی نویسنده حرفه ای این حوزه. داستان ها به نح.ی با هم مرتبط هستند. داستان های طنزی که با نثر شیوا و جذاب نوشته شده و خواننده را می برد به دل حوادت و لبخند بر لبششان می اورد. این اثر ۱۵ چاپ خورده