کتاب|

عمومی|

داستان|

ایران

نفس کشی در هوای پس
نفس کشی در هوای پس
نویسنده: محمد امینی
سال انتشار:1395
جلد:شومیز
صفحات:102
شابک:9786008382683
ناموجود
درباره‌ی کتاب نفس کشی در هوای پسانتشارات داستان منتشرکرد: لوکوموتیوی معیوبم که برای همیشه ایستاده است و آخرین جلوه‌ی باقیمانده از قدرتش همین دود کردن الکی است. برای بار دوم اسپرسو می‌دهم. می‌دانم استرسم را بیش‌تر خواهد کرد. چه اهمیتی دارد، بکند. حدود یک ساعت دیر کرده است. کافه خلوت است و از بین همین دو-سه نفر هم ظاهرا هیچ‌کس پیراهن قرمزم را جدی نگرفته است. هیچ شماره‌ی تماسی از هم نداریم. دو هفته است می‌شناسمش. یک نام جعلی در فیسبوک که دو هفته است با نام جعلی من در ارتباط است. راس ساعت 11 تا 12 شب به او پیغام می‌دهم و از چیزهایی حرف می‌زنم که مودبانه‌ترین تعبیر او از این حرف‌ها رویاپردازی بیمارگونه است. او کم‌تر جواب می‌دهد. فقط گه‌گاه به اندازه‌ی دو-سه سطر، در ازای هر شب مبلغی را به کارتی که شماره‌اش را داده و ظاهرا متعلق به یک زن است واریز می‌کنم. به من اطمینان داده زن است و تا وقتی در پرداخت حقوقش کوتاهی نکرده‌ام تنهایم نخواهد گذاشت. هرشب استخوان‌های پوسیده و پوست پلاسیده‌ی روحم را در آتشی که نمی‌دانم از کجا زبانه می‌کشد می‌ریزم و به چرق‌چرق سوختنش گوش می‌کنم. می‌خندم، گریه می‌کنم، فریاد می‌کشم. من فریاد کسی که می‌سوزد را تکه‌تکه در کلمات می‌ریزم. خیلی‌وقت‌ها چیزهایی که می‌گویم به نظر او نامفهوم است. هر شب درون خفه خون گرفته‌ام را می‌کشم بیرون. درون رو به احتضاری که نمی‌داند و نمی‌تواند بگوید مرگش چیست. می‌گذارمش روبه‌روم. سنگ می‌زنم. من رو به روم با دست خالی فریاد می‌کشد و گاهی تکه‌ای از دهان تو در تویش را مثل سنگی به هر طرف پرتاب می‌کند. (از متن کتاب)
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
کتاب های دیگر محمد امینیمشاهده همه