کتاب|

عمومی|

فلسفه|

فلسفه و زندگی

درباره‌ی کتاب مرگ با تشریفات پزشکی (ترجمان)انتشارات ترجمان منتشر کرد:روزهای واپسین عمر سالمندان و بیماران لاعلاج اغلب در آسایشگاه ها و بخش مراقبت های ویژه بیمارستان ها میگذرد. پزشکان در این اوضاع درمان هایی را پیش می برند که مغزهایمان را گیج و منگ میکنند و شیره بدن هایمان را میکشند تا مگر شانس نصفه و نیمه ای برای زنده ماندن به ما بدهند؛ و در آخر افسوس می خوریم که همان اتفاقی افتاد که نباید. پزشکی مدرن به چیزی جز درمان فکر نمی کند، اما مرگ درمان ندارد. این مسیر نه تنها بیماران و اطرافیانشان بلکه خود پزشکان را هم دچار بحران های روحی متعددی میکند آتول گاواندی، جراح و نویسنده آمریکایی، در این کتاب داستان های زیادی از بیماران و پزشکانی می گوید که گرفتار این موقعیت ها بوده اند و سرانجام تسلیم مرگ شده اند. گاواندی این تجربه ها را بررسی میکند تا ریشه ناتوانی پزشکی مدرن در مواجهه با مرگ را بیابد و راه هایی را به بیماران و پزشکان پیشنهاد دهد که چگونه نگاهی تازه به وظیفه پزشکی داشته باشند و روزهای واپسین را بگذرانند.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
5 ماه پیش
5بهخوان
همیشه پیرشدن جزو بزرگ ترین دغدغه هام بود! وقتی ازم میپرسیدن ، میگفتم ابدا از مرگ نمیترسم ( و یجورایی مرگ آسون رو یه سعادت آسمانی میدونستم ) اما جوری که همیشه گفتم من از پیری وحشت دارم!! این که فقط زنده باشی و زندگی نکنی ، استقلال انجام کوچک ترین کاراتو نداشته باشی و بشی سربار بقیه ( این زندگی وقتی تو سلامتی کاملی به اندازه کافی و فراتر از کافی سخت هست !) ؛ این کتاب برای پاسخ یا لاقل حرف زدن در مورد این دغدغس! اینکه جامعه امروزمون چطور با پیرشدن برخور میکنه.... و چقدر قصه تلخیه
2 سال پیش
4بهخوان
نویسنده، که خود پزشک است، در این کتاب به تشریح تجربیاتش درباره نگهداری از سالمندان و افراد مبتلا به بیماری‌های درمان‌ناپذیر می‌پردازد. بخش چشمگیری از مباحث کتاب در پی پاسخ‌گویی به این پرسش است که آیا باید به هر قیمتی برای افزایش -هرچند جزیی- عمر افراد دچار بیماری‌های علاج‌ناپذیر تلاش کنیم یا ترتیبی دهیم که این افراد روزهای واپسین زندگی خود را آن‌گونه که مطلوب خودشان است، سپری کنند. آتول گاواندی بر این باور است که دانش پزشکی برای این دست از افراد یا بیماران کارآیی چندانی ندارد. نویسنده در این زمینه نمونه‌هایی از وضعیت بیماران درمان‌ناپذیر در ایالت‌های مختلف آمریکا را بیان کرده و با این کار شرایط این بیماران را برای خواننده ملموس کرده است. همچنین به تلاش پزشکان و پرستاران و کارآفرینان در زمینه فراهم کردن شرایط زندگی مستقل برای سالمندان اشاره کرده است. مطالعه این کتاب برای دانشجویان رشته‌های پزشکی و پرستاری و نیز پزشکان عمومی و تخصصی سودمند خواهد بود. ترجمه آقای حامد قدیری «روان» است. این مرور مبتنی بر برداشت و دیدگاه «شخصی» مرورنویس است.
0 سال پیش
5بهخوان
~ای مرگ قبل از اینکه بیایی دری بزن~ ترس برادر مرگ است یا بیماری ؟شاید بیماری برابر مرگ باشد واز برادر نزدیک تر.بیماری که آدمی را به سوی مرگ، آرام آرام سوق میدهد. همان لحظه ای که بخاطر یک دل درد ساده به اورژانس میروی ودرست در کنار تو بیماری ،آخرین ماساژ های قلبی را بر پیکره ی بی جانش متحمل میشود،با خود میگویی :یعنی مرگ انقدر نزدیک است؟ بعد از تشخیص آن دل درد ساده به یک بیماری مهلک و کشنده، که هیچ درمانِ به روز پزشکی، توان مقابله با آن خللِ مزخرفی را که در تک تک سلول هایت رخنه کرده است ندارد.تو می مانی و انتخاب بین دو راه؛یکی به تماشا نشستن زوال جسمت،که هزار و یک خاطره با آن داری.راه دوم ؛سپردن همان جسم پر خاطره به دست پزشکانی است که هر آنچه میدانند و نمیدانند بر آن پیکره اعمال میکنند.یک طرف قضیه، تویی و خانواده ات که پذیرش هیچ درمانی نداشتن ،برایشان قابل قبول نیست.طرف دیگر اما کادرمانی است که در رأس آن پزشکانی اند که اکثرشان، بیماری برایشان مطرح است و نه بیمار.و بیماری را به مثابه مسئله ای میدانند که باید حلش کنند وبه سراغ مسئله بعدی که همان بیمار بعدی است بروند.آتول گاواندی اما بعد از بیماری پدرش، همان پزشک حداقلی شد که بیمار ،برایش مطرح است نه بیماری .آتول از بیمار مبتلا به بیماری لاعلاج میپرسد ؛ترس از دست دادن چه چیزی را دارد؟!.وشاید جواب این سوال همان معنای زندگی آن آدمی باشد که دیگر پزشکان،بدون توجه به آن معنی، با تریلی از فرایند های درمانی، از رویش رد میشوند.همیشه مرگ بدترین گزینه نیست.بدترین نتیجه هم نیست.از دست دادن آزادی، برای خیلی ها از مرگ بدتر است نه بدتر خیلی بدتر.و خیلی چیز های دیگر در آن لحظه از بیماری میتواند آنقدر بد باشد که مرگ در برابرش،هدیه ای اللهی تلقی شود. اگر مرگ به سراغم آمد آن هم به شکل بیماری و اینقدر آرام آرام و پاورچین و شروع کرد به خاموش کردن ذره ذره ی نور حیات در من،ای خدایی که یحیی و یمیت به دست توست برای آنکه مرگ را°در آغوشش بگیرم تنگِ تنگ°اِشرَح لي صدري...
1 ماه پیش
5بهخوان
زدگی چقدر ارزش زیستن دارد و تا کجا میخواهید زندگی کنید و به چه قیمتی ادامه بدید؟ سوالهایی که با خوندن کتاب به وجود میان و جوابش بسیار جالب خواهد بود من تا وقتی که خودم بتونم برم دستشویی و کتاب بخونم دوست دارم زنده باشم ولی زندگی ای که این دوتا کار رو خودم نتونم انجام بدم رو نمی‌خوام موضوعی که حتما با عزیزانتون باید در موردش حرف بزنید تا در مواقع بحرانی بدونید که اونا چی میخوان