کتاب|

عمومی|

داستان|

عرب

درباره‌ی کتاب خواستگاری یا انتخابتا ماشین از دید دوربین خارج می شه،فریبرز برمی گرده طرف مهمونا که یه مرتبه می بینه،شهره و مریم و چندتا دختر دیگه،هر کدوم یه شاخه گل رز دست شونه و توی یه خط وایستادن و به فریبرز می خندن!حالت خنده شیطنت آمیزه!در واقع می خوان همگی فریبرز خواستگاری کنن!فریبرز تا اونا رو می بینه،یه مرتبه برمی گرده و چند قدم فرار می کنه و یه مرتبه می ایسته و با خودش می گه،عجب خری ام من!چرا فرار کنم؟!بعد برمی گرده طرف دخترا و با دستش و انگشتاش،عدد 4 را نشون می ده و می گه:نفرات اول تا چهارم عقدی ان و بقیه صیغه!از اول باهاتون طی کرده باشم بعدا توش حرف در نیاد!!!
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
1 سال پیش
1بهخوان
این کتاب رو پیش دانشگاهی ؛ وسط داستان های کنکور ؛ خوندم ، با بقیه کتاب های مودب پور فرق داشت ولی همون قدر سطحی و به نظر من حتی بدتر از قبلی ها 🙈 این آخرین کتابی بود که از مودب پور خوندم تو اون دوران 😁
8 ماه پیش
0.5بهخوان
من همه کتاب‌های مودب پور رو توی سن نوجوونی خوندم و به نظرم این کتاب‌ها فقط برای همون سن خوبه. این کتاب هم اولین کتابی بود که ازش خوندم و تنها چیزی که همیشه توی قلم این آدم آدم رو به خوندن مشتاق می‌کنه طنز عیانیه که تو یکی از شخصیت‌ها پنهان شده.
کتاب های دیگر م مودب پورمشاهده همه