کتاب|

عمومی|

داستان|

ایران

درباره‌ی کتاب همخونهانتشارات پرسمان منتشر کرد: «عشق،خودش خواهد آمد.نمیتوان از آن فرار کرد.عشق خودش آهسته آهسته و در گوشه ای می آید و در گوشه ای از قلب مهربانت آرام و بی صدا می نشیند و تو متوجه اش نخواهی بود و بعد ذره ذره قلبت را پر میکند کم کم مثل ساقه «مهرگیاه»در تمام جانت میپیچد و ریشه می دواند،به طوری که بی آن نمی توانی تنفس کنی.»
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
2 سال پیش
3بهخوان
واقعا نمیدونم با چه جمله‌ای می‌تونم کتاب رو توصیف کنم. برای من یه جورایی نه خوب بود نه بد. خوب نبود چون بد تموم شد و بنظرم کاملا غیر منطقی بود و شهاب از اول تکلیفش با عشقش مشخص نبود، انگار که دوست داشتن یلدا یا میترا تفاوت چندانی براش نداشت. شخصیت یلدا بنظرم با اینکه تو داستان مغرور نشون داده شده بود؛ اما گاهی وقتا مخصوصا در پایان داستان به شدت ارزش خودش رو پایین آورد. در صورتی که نویسنده قصد داشت شخصیت یلدا رو مستقل نشون بده؛ اما بیشتر شبیه شخصیت وابسته بود. خوب بود از این لحاظ که ذهن رو درگیر می‌کرد و اون احساس تعلیق از اول تا پایان داستان همراهم بود و خیلی وقتا از خوندنش هیجان زده می‌شدم.
2 سال پیش
2بهخوان
قلم روانی داشت اما داستان بیش از حد از واقعیت دور بود.
2 سال پیش
5بهخوان
جزو جذاب ترین رمانهای ایرانی ای بود ک خوندم تاتهش جذاب بود
2 سال پیش
فکر کنم این کتاب جزو محبوبترین رمانهای زرد بین دخترهای دبیرستانی بود، از اون کتابا که بچه‌ها یواشکی میاوردن مدرسه و زیر میز می‌خوندن
کتاب های دیگر مریم ریاحیمشاهده همه