دربارهی کتاب از رنجی که می بریم
سه بعدازظهر، سوت تعطیل کار معدن، مثل همه روز، در هوای سرد و مه آلود دره های زیراب پیچید. در همه جا نفوذ کرد؛ لابه لای شاخه های درخت هایی که برگ ریخته بودند و در زیر شیروانی های آهنی و یا تخته کوبی که در طول دره های معدن به چشم می آمدند... .
پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
خواندم. جالبه که جلال در سالهایی خاص این کتاب را نوشته است.
2 سال پیش
2بهخوان
«معدن»،«کارگر»،«سرکوب»،«کشتار»،«درهم تنیدگی گیاهان تیره»،«زندان»،«شکنجه» و...
این واژه ها را به جلال آل احمد بدهی کافیست تا داستانی درام از روزگار سخت جامعه متوسط و رو به پایین آن سالیان دور را در ذهن مخاطب زنده کند.
ماجرای حملهی ژاندارمری و نیروهای مسلح به معدنی در شمال و سرکوب قیام کارگران آن خطه در چند فصل و از نگاه چند شخصیت دنبال می شود و در هر فصل از زاویه ای بدیع به سختی گذران ایام پرداخته می شود.
هرچند قلم جلال در این اثر فراز و فرود هایی دارد که کمتر از او سراغ داشتم لکن این نحوه ی نگارش هم سبک مخصوصی دارد که قابل تامل است.
یک جایی یاد فیلمفارسی ها می افتی و در جایی دیگر داستان«گیله مرد» برای ات تداعی می شود.
البته ملموس نبودن زیاد ماجراهای این مجموعه مایه شکر است چرا که ماهی تا وقتی از دریا بیرون نیافتاده باشد قدرش را نمی داند.
2 سال پیش
3بهخوان
از رنجی که میبریم، جلال آل احمد
اگر اشتباه نکنم از رنجی که میبریم را در سالها پیش وقتی نوجوان بودم خواندم، البته بخشهاییاش را. آن وقتها از توصیفهای کتاب و فضایش لذت وافری میبردم. اما اکنون مانند قبل نبود. اولین کتاب جلال بود که هدفمند خواندم. بنا دارم زمانی برای «جلال خوانی» وقت بگذارم؛ این از دو جهت اهمیت دارد: به نظرم آل احمد در داستان فارسی وزنهای حساب میشود و اگر کسی بخواهد داستان فارسی بخواند ناگزیر باید آل احمد بخواند؛ دلیل این هم خیل بزرگ طرفداران او هستند که از قضا برخی از آنها داستاننویسان و رماننویسان بزرگی هستند. و از طرف دیگر از وقتی یادم میآید تا امروز نزاعی میان شخصیت جلال آلاحمد و دیگران بوده است که برخی این را داستانهایشان نیز سرایت دادهاند. و علاوه بر اینها سادگی و صمیمیتِ لحن و بیان جلال سبب شد که آغاز این سیر با او باشد.
دربارهی داستان
لحن داستانها صمیمیست. نظیر آنچه از سهتار در ذهنم ماندهست. توصیفهایی ساده و قوی دارد، خیلی راحت تصویرشان در ذهنم میآمد. شروع خوب و شاید طوفانیای داشت. اما ضعف داستان این بود که حوادث داستان افت کرد. البته به نظرم هدفِ نویسنده این نبوده که معمایی کشف کنیم؛ بلکه اولاً و بالذات هدفاش توصیف رنجهاییست که میبریم [بُردهاند در این امر به نظرم موفق هم بودهاست. البته در برخی موارد وقتی حادثهای یا شخصیتی را توصیف میکند به تعبیرِ من «پرش منطقی» پیدا میکند: نخندید! برای مثال، شخصیتِ اسد تا حدود یک چهارم کتاب در قالب گزارش سوم شخص روایت میشود؛ و هنگامی که خودِ اسد صحبت میکند شخصیتِ بیرونی توصیف شده توسط راوی سوم شخص یا شخصیتِ درونی اول شخص (اسد) کاملاً با هم چفت و جور نمیشود. البته بدانید و آگاه باشید که این افاضات از بیسوادی یا سوادِ خود ساخته است و چیزی دیگر نیست. پس ناسزا گفتنِ مودبانه سزاوار است.
در کل به نظرم با توصیفات بالا، و با توجه به اینکه از داستانهای بابِ طبع من سر و گردنی فاصله داشت سه ستاره برای «از رنجی که میبریم» مناسب باشد.
2 سال پیش
3بهخوان
"ایمان شکسته شدتون رو روی از خودگذشتگی آدمهایی که هنوزم در گوشه و کنار این مملکت رنج می برند بنا کنید."
داستان هایی درباره شرح رنجی است که مبارزان سیاسی و شهروندان عادی برای کوچکترین کارهای خلاف نظر حکومت که انجام میدهند باید بکشند. نمی شود آن را از بهترین آثار جلال آ احمد دانست. با این حال در توصیف سیاهی و تاریکی قدرت بی حصر و حد دولت کوشا بوده ولی با این حال داستان ها شلخته هستند و ارتباطشان با یکدیگر روشن نیست.