کتاب|

عمومی|

داستان|

آسیای شرقی

درباره‌ی کتاب به آواز باد گوش بسپارانتشارات چشمه منتشر کرد: هاروکی موراکامی در روزگار ما یکی از مشهورترین و پر خواننده ترین نویسندگان جهان است. شهرت و اعتبار او به اندازه ای است که انتشار هر رمان تازه ای از او یک اتفاق مهم خبری محسوب می شود و هر سال و با نزدیک شدن به اعلام جایزه نوبل ادبی بنگاه های پیش بینی از شانس بالای او برای کسب این جایزه سخن می گویند. به آواز باد گوش بسپار اولین رمان این نویسنده ی ژاپنی است که باعث شناخته شدنش در ادبیات ژاپن شد. او این رمان را سال 1979 منتشر کرد و توانست جوایز بسیار معتبری از جمله جایزه ی آکوتاگاوا را از آن خود کند. این اثر داستانی است از یک فقدان و رابطه هایی که شکل نمی گیرند و ماجراهای یک نسل، رمان در هجده روز از سال 1970 اتفاق می افتد. در این رمان می توان آغاز تکنیک ها و ظرافت های روایی این داستان نویس را به خوبی دید و یک اثر جذاب و پر اتفاق را درک کرد. به آواز باد گوش بسپار اولین بخش از سه گانه ی مشهور این نویسنده است که به تریلوژی "موش" مشهور است. تکه های بعدی این سه گانه پین بال 1973 و تعقیب گوسفند وحشی هستند. موراکامی می گوید روزی در حال تماشای مسابقه ی پین بال طرح این رمان به سرش زد و این آغاز نویسندگی اش بود.... .
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
6 ماه پیش
4.5بهخوان
اولین تجربه ی من از قلم هاروکی موراکامی بود‌ من سبکشو دوست داشتم و ازش بسیار لذت بردم داستان در مورد دوتا دوست عجیبه که مدام همدیگر رو تو یه بار قدیمی ملاقات میکنند و در مورد مسائل مختلف باهم صحبت می کنند. داستان حول محور روزمرگی ها ،آدم ها و روابط نه چندان پایدار عاطفی می چرخه. نمی تونم بگم شاهکار بود فقط برام دلنشین بود :)
2 ماه پیش
1بهخوان
در کمال صداقت کتاب داستان خاصی نداشت. شخصیتا جذاب و گیرا نبودن. یه سری اتفاق میفته که فقط گفته میشه این اتفاق افتاده و دلیلش اصلا عنوان نمیشه. با این حال خوشحالم که خوندمش چون می‌خوام سعی کنم کتابای موراکامی رو بخونم. اینم باید گوشه ذهنم داشته باشم که این اول کتابشه و خب قطعا رفته رفته داستانا بهتر میشن. با وجود همه اینا کتابای موراکامی (این سومین کتابیه که ازش خوندم) یه حالی دارن که من خیلی خوشم میاد. شخصیتاش افراد خارق‌العاده‌ی همه چی دون نیستن، اونا هم سردرگمن و نمیدونن دارن چیکار میکنن یا چی می‌خوان. شاید اینجوری توصیف شود کنم بهتر باشه: شخصیتاش خیلی به آدم‌های واقعی نزدیکن و من این رو واقعا دوست دارم.
1 سال پیش
3بهخوان
به آواز باد گوش‌ بسپار، اولین رمان از سه‌گانه‌ی «رت» و البته اولین رمان(بهتر است بگوییم داستان بلند) نوشته‌ی هاروکی موراکامی‌‌ست. موراکامی بارها از دو کتاب اولش (این رمان و رمانِ دوم مجموعه‌ی «رت» یعنی پینبال۱۹۷۳) به عنوان تنها یک نقطه شروع برای دورانِ نویسندگی‌ش یاد کرده و حتی تا پایان نوشتن کتاب دومی که در بالا عرض کردم نویسندگی را شغل اصلی خود نمی‌دانست، او همچنین در مصاحبه‌ای گفته که چندان از آن‌ها خوشم نمی‌آید و حسم نسبت به آ‌ن‌ها چیزی به مانند حس عشقِ اول می‌ماند اما به نظرم با این گفتار خواسته سطح انتظار خواننده‌ها‌ را از این دو رمان تا حد معقولی پایین آورده تا وقتی به سراغ‌ آن‌ها می‌روند انتظار دو کتاب خاص رو نداشته باشند. یکی از نکات جالب این کتاب این است که موراکامی تصمیم می‌گیرد کتاب را به زبان ژاپنی ننویسد و سبک خود را در آن پیاده کند یعنی با زبان انگلیسیِ دست و پا شکسته‌ای که با دایره‌ی لغاتِ محدود بلد بود یک داستانِ ساده، روان، با جمله‌بندی کوتاه و بدون هرگونه پیچیدگیِ ادبی بنویسد، سپس آن‌را از انگلیسی به ژاپنی برگردان کند که نتیجه‌ی آن یک متن انگلیسیِ بسیار ساده و روان از آب درآمده که اگر هر خواننده‌ای دست و پا شکسته انگلیسی را بفهمد می‌تواند کتاب را بدون ترجمه بخواند. داستان کتاب روان و ساده است در مورد یک پسر جوان که بر حسب اتفاق و تصادف با یک پسر جوان دوست می‌شود و به خواست دوستش او را «موش» صدا می‌کند، پاتوق همیشگیِ آنان در یک میخانه‌ است که صاحب آن یک مرد چینی‌ست و ... خواندن این کتاب وقت زیادی نمی‌گیرد همانطوری که خواندن پینبال۱۹۷۳ هم وقت زیادی نخواهد گرفت برای همین برای اینکه به سراغ کتاب سوم از سه گانه‌ی موش‌های صحرایی برویم بهتره که این دو را قبلش بخوانیم هرچند در جایی از دوستی شنیده‌ام که اگر هم نخوانید می‌توانید به سراغ رمان اصلی سه‌گانه بروید اما قطعا خواندنش بهتر از نخواندن آن است.
1 ماه پیش
2.5بهخوان
نوشته های موراکامی انقدر سانسور میشه که .. متاسفانه با این حجم سانسور های پی در پی و ترجمه نچندان جذاب من ترغیب نشدم کامل بخونم شاید بعدا سری به این کتاب زدم
کتاب های دیگر هاروکی موراکامیمشاهده همه