کتاب|

عمومی|

داستان

درباره‌ی کتاب دیدن دختر صد در صد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریلانتشارات ثالث منتشر کرد: مرد جوان در حالی که راه خود را از میان بیدهای نابینای تنومند باز می کرد،به تپه رسید.از زمانی که بیدها تپه را اغال کرده بودند،او اولین کسی بود که توانسته بود از تپه بالا برود.کلاهش را تا روی چشم ها پایین کشید.با یک دست انبوه مگس هایی را که در اطرافش وزوز می کردند،کنار می زد و بالا می رفت تا بتواند دختر را ببیند،تا او را از آن خواب عمیق و طولانی بیدار کند.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
2 سال پیش
1بهخوان
چقدر تهی! هر داستان کوتاه که تمام می‌شد باید پنج دقیقه فکر می‌کردم ببینم این الان چی بود؟! توصیه می‌کنم هیچ‌کس نخواند و برایش وقت نگذارد.
2 سال پیش
2بهخوان
داستان های ساده با پایان های معمولی. برای من داستان کوتاه مانند رباعی می ماند که باید در مصرع چهارم غافلگیرت کند و اصلا همه ی قوت اش در مصرع آخر باشد. پایان داستان های این کتاب اصلا خاص نبود و من کلا داستان کوتاه دوست ندارم ولی با این حال از این کتاب بدم نیامد. یک جاهایی حتی لذت هم بردم. "بید نابینا، زن خفته" از ساده ترین داستان های کتاب بود که تقریبا هیچ اتفاقی در آن نمی افتاد ولی من دوست داشتم. "اسفرود بی دم" هم خوب بود و "دیدن دختر...". و جالب بود که در بیشتر داستان ها یک داستان دومی روایت می شد. ولی فقط همین. بقیش خوب نبود.
2 سال پیش
3بهخوان
دیدن دختر صد در صد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل مجموعه داستان کوتاه از هاروکی موراکامی که بیشتر حالت برشی از یک روز چند شخصیت عادی است. داستانی که با اسم کتاب هم نامش یکی بود بهترین داستان این مجموعه بود و بقیه زیاد چنگی به دل نمی‌زد.
2 سال پیش
3بهخوان
نميدانم.... كه چون حال روحيم خيلى رو به راه نبود و در اغتشاشات ذهنى ام خواندمش اينطورى بود...، يا هروقت ديگه اى هم كه مى خواندمش، همينجورى بود....! ولى با اينكه بعضى جاهاش خيلى خيلى خوب بود،... در كل 'خيلى' دوستش نداشتم! فقط دوستش داشتم! پس ٣ستاره مناسبش است :دى نكته ى بيربطى هم كه وجود دارد اين است كه از گلاسه بودن ورق هايش خيلى خوشم آمد :))) بامزه بود. :) ترس خیلی چیز بدیه. دردی که توی فکرمه خیلی بدتر از درد واقعیه. منظورمو می فهمی"؟"
کتاب های دیگر هاروکی موراکامیمشاهده همه