کتاب|

عمومی|

داستان|

لاتین

درباره‌ی کتاب برگ‌های مردهنویسنده فراموش نمی‌كند كه با گذشت زمان و سالمند شدن پدر، راوی نیز به نوجوانی و جوانی رسیده است. در سال‌های آخر عمر پدر، راوی دیگر كودك نیست و زن جوان و تحصیل‌كرده‌ای است كه آنچه را پیش می‌آید، دقیق‌تر می‌بیند و عمیق‌تر درباره آن می‌اندیشد. از این‌رو در عین حفظ صمیمیت و سادگی بیان، گاه‌گاه كلامش رنگی از كنایه می‌گیرد:«پلی كه بابا از پنجره‌اش می‌دید، پلی سنگی و بسیار ساده بود و فقط بین دو نرده ضخیم بسیار قدیمی كه به كهنگی بقیه پل بودند، بالا می‌رفت و پایین می‌آمد... اگرچه از زیر پل دیگر هیچ رودخانه‌ای نمی‌گذشت، بلكه فقط خاك بود و علف و زباله‌های روی هم انباشته میان توده‌ای از برگ‌های مرده...» این اشاره‌های كنایی در نامی كه نویسنده بر كتاب گذاشته است، نیز آشكار است. عنوان برگ‌های مرده حاكی از تلخی تاسف است بر گذار انسانی صمیمی و صادق از دورانی پرفراز و نشیب؛ انسانی كه شجاعانه در تاریخ عصر خود شركت كرده و عواقب این كار را متحمل شده است.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
1 سال پیش
2بهخوان
کتابی بود که نتونست منو جذب کنه. داستان هم از زبان دختر خانواده روایت میشه و بیشتر حول زندگی پدرش می گذره. با نخوندن این کتاب چیز خاصیو از دست نمیدین