کتاب|

عمومی

درباره‌ی کتاب صدمین روز مدرسه ... آن روز در حالی که تنها زیرشلواری به پا داشتم، دوان دوان وارد آشپزخانه شدم و فریاد زدم: «کمک! کمک!» مامان پرسید: «فردی، چه مشکلی پیش آمده؟» خواهرم، سوزی گفت: «قصد داری با زیر شلواری کوسه نشانت به مدرسه بروی؟ به گمانم یک چیزی را فراموش کرده­ای... ظاهرا یادت رفته شلوار بپوشی.» آنگاه شروه به خندیدن کرد. ...
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
کتاب های دیگر ابی کلاینمشاهده همه